دحو الارض چه روزی است؟
«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کردهاند، منظور از «دحوالارض»
دحو الارض چه روزی است؟
«مثل الدّنیا کمثل الحیّة، لینٌ مسّها والسمُ الناقع فی جوفها یهوی إلیها الغر الجاهل ویَحذَرُها ذواللُّبِّ العاقل»1
امیرمتقیان امام علی علیه السلام در این بخش از کلام نورانی و حکیمانه ی خویش نسبت به خطر دنیا گوشزد نموده، و در این باره به زیبایی فرموده است: «دنیای حرام چون مار سمی است پوست آن نرم، ولی سمّ کشنده در درون دارد، نادان فریب خورده به آن میگراید و هوشمند عاقل از آن دوری می گزیند».
سخن مولای متقیان امام علی علیه السلام بیانگر آن است که انسان در زندگی تا می تواند باید از دنیای حرامی که به کام دنیا پرستان شیرین و لذّت بخش است به شدّت پرهیز نماید. چرا که در غیر این صورت دنیا با ظاهر زیبا و دل انگیزی که دارد می تواند براحتی خانه قلب آدمی را تسخیر و تحت سیطره ی خود قرار دهد .
در چنین اوضاع اسف باری است که باید گفت: آثار مرگبار دنیا دامنگیر انسان شده و سعادت ابدی انسان را به طرز شگفتی به مخاطره خواهد انداخت.
آنچه پیرامون موضوع دنیا می توان مطرح نمود آن است که با وجود سفارش های مکرر آیات قرآن کریم و نیز توصیه های دلسوزانه ی پیشوایان معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین) هنوز شاهدیم که عدّه ای دو دستی به دنیا چسبیده، و به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند از لذّت های نامشروع آن دست بردارند.
امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) خطاب به چنین انسان هایی میفرماید: «مَرارة ُالدنیا حلاوة ُالاخرة، و حلاوة ُالدنیا مَرارةُ الاخرة » 2. تلخی دنیا، شیرینی آخرت، و شیرینی دنیا، تلخی آخرت را به همراه دارد.
از فرمایش امام علی(علیه السلام) استفاده می شود که اگر انسان در این چند صباحی که در این دنیا زندگی می کند، دندان روی جگر گذاشته، و با خویشتن داری، از لذّت های حرام و خوشگذرانی های نامشروع [از قبیل: شرکت در مجالس لهو و لعب، رقاصی، تماشای فیلم و تصاویر مستهجن و... ] پرهیز نماید، طولی نمی کشد که در قیامت خالق هستی کام وجودش را از بهترین نعمت های بی نظیر بهشتی شیرین و گوارا خواهد نمود.
مشکل اساسی ومهمی که دراین دنیا گریبانگیر بسیاری از انسان ها شده ،آن است که آنها در اثر فاصله گرفتن از فرامین نورانی خالق متعال ونیز آموزه های ائمه اطهار(علیهم السلام )به هیچ وجه به کوتاهی عمر وناپایداری دنیا توجّه ای نداشته ،وبی آنکه به مرگ وپایان زندگی دنیوی بیاندیشند ، مستانه خود را مشغول دنیا نموده ،وزرق وبرق اموال بی ارزش دنیا چشم باطنشان را کور ونابینا ساخته است
مشکل اساسی و مهمی که در این دنیا گریبانگیر بسیاری از انسان ها شده، آن است که آنها در اثر فاصله گرفتن از فرامین نورانی خالق متعال و نیز آموزه های ائمه اطهار(علیهم السلام) به هیچ وجه به کوتاهی عمر و ناپایداری دنیا توجّه ای نداشته، و بی آنکه به مرگ و پایان زندگی دنیوی بیاندیشند، مستانه خود را مشغول دنیا نموده، و زرق و برق اموال بی ارزش دنیا چشم باطنشان را کور و نابینا ساخته است.
دستیابی به زندگی شاد قرین آرامش از آرزوها و آمال هر انسان در زندگی خود است. انسان ها همواره همه تلاش های مادی خود را به کار می بندند که به این حالت دست پیدا کنند. دریغ از اینکه در کنار تلاش مادی شبانه روزی اصول بسیار مهم دیگری وجود دارد که تا انسان آن ها را در زندگی خود پیاده نکند به این مهم دست نمی یابد. روایات اهل بیت انسان ها را در رسیدن به این مسیر یاری کرده و رهنمون هایی را برای همه آدمیان بیان فرموده اند.
لذا در این مجال بر آن آمده ایم که سفارشات و توانمندی هایی که در مسیر رسیدن به این هدف را بیان کرده اند را تبیین نماییم.
1ـ از توانمندیهای انسان که ثمره رشد آن در زندگی انسانها دستیابی به زندگی شاد همراه با آرامش میباشد قناعت است. هنگامیکه فرد به آنچه در زندگی در اختیار دارد، بسنده کرده و زندگی خود را با توجه به امکانات موجود سامان دهد، سختیهای بسیاری را از سر میگذراند و از فعالیتهای طاقت فرسا، نگرانی از کمبودها، اظهار نیاز به دیگران و ... آزاد میشود؛ از این رو امام علی (علیه السلام) راحتی و آرامش را نتیجه قناعت به شمار آوردهاند و میفرماید:
«ثَمرةُ القَناعةُ الراحَة» (شرح ابن أبی الحدید بر نهج البلاغه ،ج 20، ص 296)
ترجمه: آرامش نتیجه قناعت است.
خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد
خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت
که حتّی ماورای دیدهی روح الامین باشد
علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج
به پیغمبر نشانش داد تا حقّ الیقین باشد
خدا میخواست از رخسارهی خود پرده بردارد
خدا میخواست تا دست خودش در آستین باشد
علی حبّه جنّه، قسیم النّار و الجنّه
خدا میخواست آن باشد ،خدا میخواست این باشد
به جز نام علی در پهنهی تاریخ نامی نیست
که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد
مرا تا خطبههای بی الف راهی کن و بگذار
که بعد از خطبهی بینقطه ی تو نقطه چین باشد
مرا در بیت، بیت شعرهایم دستگیری کن
غزل های تو بی اندازه باید دلنشین باشد
غزل لطف خداوند است، شاعر ها خبر دارند
غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
رهنمودهای آن حضرت در خصوص فقر زدایی را می توان در دو حوزه اصلی فردی و حکومتی دسته بندی کرد و بخشی مشترک بین هر دو حوزه را در دسته سوم قرار داد. در حوزه فردی به وظایفی اشاره می شود که بر دوش یکایک افراد است و در حوزه حکومتی وظایف دولت به عنوان نهادی تاثیرگذار مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. در بخش وظایف مشترک نیز به اموری می پردازیم که هم بر عهده دولت است و هم بر عهده آحاد ملت.
1. تآمین عدالت اقتصادی در سطح جامعه با نظارت و کنترل بازار
امیرالمومنین علیه السلام در نامه اش خطاب به مالک اشتر پس از ذکر برخی خیانتهای مالی در بازار و بیان آثار سوء آنها در بین مردم و تاثیر آن در مخدوش کردن چهره حکومت اسلامی در مقام پیشگیری و درمان این معضلات می نویسد:
فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِکَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَنَعَ مِنْهُ وَ لْیَکُنِ الْبَیْعُ بَیْعاً سَمْحاً بِمَوَازِینِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِیقَیْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاع(1)
مرحوم فیض در شرح و ترجمه این فراز می نویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی علیه السلام هنگامى که شنید خوارج مى گویند: «لا حکم الا لله: فرمانى جز فرمان خدا نیست.» فرمود: سخن حقى است که از آن اراده باطل شده! آرى درست است فرمانى جز فرمان خدا نیست ولى اینها مى گویند: زمامدارى جز براى خدا نیست، در حالى که مردم به زمامدارى نیازمندند خواه نیکوکار باشد یا بدکار تا مۆمنان در سایه حکومتش به کار خویش مشغول و کافران هم بهره مند شوند و مردم در دوران حکومت او، زندگى را طى کنند و به وسیله او اموال بیت المال جمع آورى گردد و به کمک او با دشمنان مبارزه شود، جاده ها امن و امان، حق ضعیفان از نیرومندان گرفته شود، نیکوکاران در رفاه و از دستبدکاران، مردم در امان باشند!
در روایت دیگر آمده است، امام علیه السلام چون سخن خوارج را شنید که مى گفتند: فرمانى جز فرمان خدا نیست فرمود: منتظر حکم خدا درباره شما هستم! و نیز فرمود: اما در زمان حکومت پاکان، پرهیزکاران به خوبى انجام وظیفه می کنند، ولى در حکومت بدکاران، ناپاکان، از آن بهره مند مى شوند تا مدتش سر آید و مرگش فرا رسد!
این سخن امام علیه السلام گویا اشاره به این است که زندگى اجتماعى بدون حکومت ممکن نیست و حکومت بدون زمامدار و رئیس معنى ندارد، اگر مردم حکومت صالحى تشکیل بدهند اجتماع خود را از جمیع جهات به پیش برده اند و اگر چنین نکنند شخصى فاجر و بدکار بر آنها مسلط مى گردد، زیرا جامعه سرانجام بدون حکومت باقى نخواهد ماند.
براى شناخت امام علی علیه السلام علاوه بر مطالعه تاریخ و تحلیل آن، مىتوان به سخنان آن حضرت درباره خودشان یا سخنان کسانى که حضرت را درک کرده و در مکتبش پرورش یافتهاند - بىواسطه یا با واسطه - و حتى دشمنانش مراجعه کرد.
از آنجا که امام علیه السلام از مقام عصمت برخوردار است، شناخت حضرتش براى غیر معصوم کارى مشکل و چه بسا غیر ممکن است; به همین جهت، شاید بهترین راه شناختحضرت مراجعه به سخنان معصومان علیه السلام و از جمله خود ایشان باشد.
لذا در این نوشتار بنابر آن است که امام علیه السلام را از زبان مبارکش معرفى کنیم. طبیعى است که با بضاعت ناچیز نگارنده و محدودیت، فقط به جلوههاى اندکى از شخصیت آن بزرگوار پرداختهایم.
بسم الله الرحمن الرحیم
امام على (علیه السلام) از گاه رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و حتى پیش از آن تا آنگاه که در مسجد کوفه به شهادت رسید به عنوان کسى که بار رسالت و هدایت مردم را پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر دوش داشت و خود را موظف به ارشاد خلق مىدانست، دمى از آموزش و پرورش مردم باز نماند و همواره بر این امر تأکید داشت.
امام على (علیه السلام) در خلال سخنانى به کمیل بن زیاد نخعى چونان استادى که دانشجوى برجسته خویش را به شیوهاى خصوصى در مراتب عالى حکمت آموزش مىدهد نکاتى را یادآور شده است که به حق باید گفت از رساترین نظرات در مسائل آموزش و پرورش است:
«مردم سه گروهاند، دانشمند خداشناس و دانشآموزى پویا در راه رستگارى، و نابخردانى بسان پشگان که هر بانگى نادانسته را پاسخ گویند و به سوى هر بادى گرایند، نه از نور دانشپرتو و نه در پناهگاهى استوار پهلو گیرند. اى کمیل، دانش نکوتر از دارایى است، که دانش تو را پاس دارد و تو دارایى را، مال را بخشش بکاهد، دانش را بخشودن بیفزاید و مالدار با از بین رفتن مال از بین رود. اى کمیل پسر زیاد، شناخت دانش چونان دینى است که باید بدان گرایید، آدمى در زندگى دانش مى آموزد تا از پس مرگ براى خویش نیکى اندوزد. دانش فرمانده است و مال فرمانبردار. اى کمیل مالاندوزان در زندگى مردهاند و دانشمندان زندگان جاویداند، تنهایشان ناپیدا و نشانههایشان در دلها پیدا است. هان که این سینه را دانشى است انباشته، چه مىشد که فراگیرندگانى برایش مىیافتم، آرى تیزهوشى یافتهام که او را امین نمىیابم، دین را دست آویز دنیا کرده، به نعمتهاى خدا بر بندگانش برترى مىجوید، و با برهان دانش بر خدا دوستان بزرگى مىفروشد، یا آنکه خداوندان دانش را پیرو است اما در شناخت نکتههاى باریک او را بینشى نیست، با نخستین شبههاى که در دلش راه یابد فروماند، بدان که درک دانش نه این را شاید و آن را، یا آنکه سخت پایبند لذت است و راهوار شهوترانى و گردآورى دارایى، که هیچ یک را پاسدارى از دین نشاید. (نهج البلاغه، ص 387 و 388)
«آگاه باشد که فقیه کامل و جامع کسى است که مردم را از بخشایش الهى مأیوس نگرداند، و از عذاب الهى در امان ندارد و مردم را اجازه ارتکاب به معصیت ندهد، و قرآن را در گرایش به غیر قرآن واننهد و نیاش بدون دانش را خیرى نیست و خواندن قرآن را بدون تدبر و درک در معانى آن فایدتى نیست»
بسم الله الرحمن الرحیم
آراستگی ظاهری، اندوه را از انسان میزداید؛ چرا که تمیزی و زیبایی، شادابی و نشاط میآورد و جایی در دل انسان برای غم باقی نمیگذارد. در مقابل، استفاده از لباسهای تیره، تنگ و چسبان، دل را سیاه میکند و غم را در انسان حکمفرما میسازد؛ حتی برخی روایات پوشیدن کفش سیاه را عامل ایجاد غم و غصه معرفی کردهاند.
امام علی علیه السلام می فرماید : «تَجَمُّلا فى فاقَة» (1) ؛ و (مى بینى براى هر یک از پرهیزگاران) جمالى در حالت فقر و تنگدستى.
تجمّل از باب تفعّل یعنى به سختى خود را زیبا و جمیل جلوه دادن، متقین در حالت فقر خود را غنى و بى نیاز نشان مى دهند. آنها گرچه فقیرند، ولى اظهار غناء و بى نیازى مى کنند. آنها فقر خود را از مردم پنهان مى کنند، آنها عفت خود را از دست نداده و دست نیاز به سوى کسى دراز نمى کنند، و از دیگرى سۆال و درخواست نمى نمایند.
خداوند متعال اصحاب «صُفّة» را به این خصلت مدح کرده است: «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النّاسَ إِلْحافاًً»: «از فرط عفاف چنان احوالشان بر مردم مشتبه شود که هر کس از حال آنها آگاه نباشد آنها را غنى و بى نیاز مى پندارد، اما آنها را از سیمایشان مى شناسى، هرگز با اصرار چیزى از مردم نمى خواهند».(2)