بسم الله الرحمن الرحیم
معرفی مولای متقیان از زبان خودشان!
براى شناخت امام علی علیه السلام علاوه بر مطالعه تاریخ و تحلیل آن، مىتوان به سخنان آن حضرت درباره خودشان یا سخنان کسانى که حضرت را درک کرده و در مکتبش پرورش یافتهاند - بىواسطه یا با واسطه - و حتى دشمنانش مراجعه کرد.
از آنجا که امام علیه السلام از مقام عصمت برخوردار است، شناخت حضرتش براى غیر معصوم کارى مشکل و چه بسا غیر ممکن است; به همین جهت، شاید بهترین راه شناختحضرت مراجعه به سخنان معصومان علیه السلام و از جمله خود ایشان باشد.
لذا در این نوشتار بنابر آن است که امام علیه السلام را از زبان مبارکش معرفى کنیم. طبیعى است که با بضاعت ناچیز نگارنده و محدودیت، فقط به جلوههاى اندکى از شخصیت آن بزرگوار پرداختهایم.
امام على علیه السلام پرورش یافته مکتب پیامبر اکرم است
الف: دوران طفولیت امام علیه السلام
هنگامى که امام علیه السلام نوزاد بود، پیامبر گهواره او را در کنار رختخواب خود قرار مىداد; حتى گاهى بدن او را مىشست و در مواقعى شیر در کام او مىریخت و او را به سینه مىفشرد.
امام علیه السلام خود در این باره چنین مىفرماید:
«و قد علمتم موضعى من رسول الله بالقرابة القریبة، والمنزلة الخصیصة وضعنى فى حجره و انا ولد یضمنی الى صدره، و یکنفنی فی فراشه و یمسنی جسده و یشمنی عرفه و کان یمضغ الشىء ثم یلقمنیه»
شما مىدانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است، و خویشاوندىام با او چه در نسبت است. آنگاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد، و مرا در بستر خود مىخوابانید چنان که تنم را به تن خویش مىسود و بوى خوش خود را به من مىبویانید. و گاه بود که چیزى را مىجوید، سپس آن را به من مىخوراند.
به خدا سوگند من از دنیاى شما طلا و نقرهاى نیندوختهام. و از غنایم و ثروتهاى آن مالى ذخیره نکردهام و براى این لباس کهنهام بدلى مهیا نساختهام و از زمین آن حتى یک وجب در اختیار نگرفتهام و از این دنیا بیش از خوراک مختصر و ناچیزى بهره نبردهام
ب: دوران نوجوانى امام علیه السلام
در سال خشکسالى مکه، ابوطالب که بزرگ قریش بود به جهت زیادى عایله خود - و شاید رسیدگى به امور دیگران - با مشکل اقتصادى شدیدى مواجه شد. پیامبر اکرم از این فرصت استفاده کرد و براى مساعدت به ابوطالب و به همراه عمویش عباس، کفالت دو تن از پسران او را متقبل شدند. در نتیجه جعفر به کفالت عباس و امام علیه السلام که کوچکترین پسر خانواده بود، به کفالت پیامبر اکرم درآمدند و بدین وسیله، حضرت که هنوز سنین کودکى خود را مىگذرانید، به طور کامل تحت تربیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) قرار گرفت.
امام علیه السلام در این باره مىفرماید:
«لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع لى فى کل یوم من اخلاقه علما و یامرنى بالاقتداء به.»
من همچون فرزندى که همواره همراه مادر است، همواره با پیامبر بودم و به دنبال او حرکت مىکردم و او هر روز نکته تازهاى را از اخلاق نیک براى من آشکار مىساخت و مرا فرمان مىداد که به او اقتدا کنم.
ج – امام علیه السلام هنگام بعثت پیامبر اکرم(صلی الله علی و آله)
حضرت در این وقتحدود ده سال داشتند، اما شخصیت ذاتى آن بزرگوار و تاثیرات تربیتى مکتب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ایشان را به جایى رسانده بود که خود مىفرمایند:
«لقد کان(صلی الله علیه و آله) یجاور فی کل سنة بحراء فاراه، و لایراه غیری ... ارى نور الوحى و الرسالة و اشم ریح النبوة.»
پیامبر(صلی الله علیه و آله) مدتى از سال مجاور کوه حراء مىشد، پس تنها من او را مشاهده مىکردم و کسى جز من او را نمىدید. من نور وحى و رسالت را مىدیدم و نسیم نبوت را استشمام مىکردم.
امام علیه السلام شریک غم و همراه سختى هاى مردم
امام علیه السلام در نامهاى که خطاب به «عثمان بن حنیف» فرماندار بصره نوشتهاند فرمودهاند:
«ا اقنع من نفسی بان یقال هذا امیرالمۆمنین؟ و لا اشارکهم فی مکاره الدهر او اکون اسوة لهم فی جشوبة العیش.»
آیا به همین قناعت کنم که گفته شود: من امیرمۆمنانم! اما با آنان در سختىهاى روزگار شرکت نکنم؟ و پیشوا و مقتداى آنان در تلخىهاى زندگىشان نباشم؟
امام و ساده زیستى
عثمان بن حنیف، در بصره به مهمانى یکى از سرمایهداران شهر رفته و بر سر سفره او نشسته بود. امام بعد از شنیدن این خبر در نامهاى، ضمن توبیخ او، شیوه خود را نیز بیان کرد وفرمود: «الا و ان امامکم قد اکتفى من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه... فو الله ما کنزت من دنیاکم تبرا و لا ادخرت من غنائمها وفرا و لا اعددت لبالى ثوبی طمرا و لا حزت من ارضها شبرا، و لا اخذت منه الا کقوت آتان دبرة.»
به خدا سوگند من از دنیاى شما طلا و نقرهاى نیندوختهام. و از غنایم و ثروتهاى آن مالى ذخیره نکردهام و براى این لباس کهنهام بدلى مهیا نساختهام و از زمین آن حتى یک وجب در اختیار نگرفتهام و از این دنیا بیش از خوراک مختصر و ناچیزى بهره نبردهام.
شما مىدانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است، و خویشاوندىام با او چه در نسبت است. آنگاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد، و مرا در بستر خود مىخوابانید چنان که تنم را به تن خویش مىسود و بوى خوش خود را به من مىبویانید. و گاه بود که چیزى را مىجوید، سپس آن را به من مىخوراند
شخصیت منحصر به فرد امام در نگاه دیگران
الف. امام حسن مجتبى علیه السلام پس از شهادت امام علیه السلام فرمود:
«الا انه قد مضى فی هذه اللیلة رجل لم یدرکه الاولون و لن یرى مثله الآخرون.»
امشب مردى درگذشت که پیشینیان به حقیقت او نرسیدند و آیندگان هرگز مانند او را نخواهند دید.
ب. تعقاع بن زراره درباره امام گفت:
«رضوان الله علیک یا امیرالمۆمنین فوالله لقد کانتحیاتک مفتاح خیر ولو ان الناس قبلوک لاکلوا من فوقهم و عن تحت ارجلهم ولکنهم غمطوا النعمة و آثروا الدنیا على الآخرة.»
رضوان خدا بر تو باد اى امیرمۆمنان! به خدا سوگند زندگىات کلید هر خیر بود و اگر مردم تو را مىپذیرفتنتد، از بالاى سر وزیر پاى خود مىخوردند ونعمتخدا آنان را فرا مىگرفت; لکن اینان نعمت را ناسپاسى کردند و دنیا را بر آخرت برگزیدند.
آرى، امام علیه السلام شخصیتى است که در کعبه زاده شد و در مسجد به شهادت رسید. شخصیتى که بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همتا و همانندى نداشت، داراى خصوصیات و ویژگىهاى منحصر به فردى مىبود و وجود مبارکش مجموعهاى از اضداد مىنمود.
جمعت فى صفاتک الاضداد فلهذا عزت لک الافداد زاهد حاکم حلیم شجاع فاتک نامیک فقیر جواد
براى تو صفات گوناگون گرد آمده است و از این رو براى تو همتایى نمىتوان یافت: تو انسانى وارسته، سیاستمدار، بردبار، شجاع، عابد، جرىء، تهیدست، سخاوتمند و ایثارگر هستى!
منبع: جلوههایى از شخصیت امام على علیه السلام در نهج البلاغه ، محمد صفر جبرئیلى