بسم الله الرحمن الرحیم
در عین بی پولی هم ،باید خوش تیپ بود
آراستگی ظاهری، اندوه را از انسان میزداید؛ چرا که تمیزی و زیبایی، شادابی و نشاط میآورد و جایی در دل انسان برای غم باقی نمیگذارد. در مقابل، استفاده از لباسهای تیره، تنگ و چسبان، دل را سیاه میکند و غم را در انسان حکمفرما میسازد؛ حتی برخی روایات پوشیدن کفش سیاه را عامل ایجاد غم و غصه معرفی کردهاند.
امام علی علیه السلام می فرماید : «تَجَمُّلا فى فاقَة» (1) ؛ و (مى بینى براى هر یک از پرهیزگاران) جمالى در حالت فقر و تنگدستى.
تجمّل از باب تفعّل یعنى به سختى خود را زیبا و جمیل جلوه دادن، متقین در حالت فقر خود را غنى و بى نیاز نشان مى دهند. آنها گرچه فقیرند، ولى اظهار غناء و بى نیازى مى کنند. آنها فقر خود را از مردم پنهان مى کنند، آنها عفت خود را از دست نداده و دست نیاز به سوى کسى دراز نمى کنند، و از دیگرى سۆال و درخواست نمى نمایند.
خداوند متعال اصحاب «صُفّة» را به این خصلت مدح کرده است: «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النّاسَ إِلْحافاًً»: «از فرط عفاف چنان احوالشان بر مردم مشتبه شود که هر کس از حال آنها آگاه نباشد آنها را غنى و بى نیاز مى پندارد، اما آنها را از سیمایشان مى شناسى، هرگز با اصرار چیزى از مردم نمى خواهند».(2)
از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که این آیه در مورد اصحاب صُفّه است، اینها چهار صد نفر از مسلمانان مکه و اطراف مدینه بودند که نه خانه در مدینه داشتند، و نه خویشاوندى که به منزل آنها بروند، از این جهت در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله) مسکن گزیده، و آمادگى کامل خود را براى شرکت در میدانهاى جنگ و جهاد اعلام داشته بودند، ولى چون اقامت آنها در مسجد با شۆون مسجد سازگار نبود، دستور داده شد به صفة (سکوى بزرگ و وسیع) که در بیرون مسجد قرار داشت منتقل شوند. آیه فوق نازل شده و به مسلمین دستور داد به آنها کمک کنند و چنین کردند، آنها اوقات خود را مشغول تعلّم و عبادت بودند، هر کس آنها را مى دید به خاطر عفت نفس و خویشتندارى از سۆال، آنها را غنى مى پنداشت آنها این کار را براى رسیدن به رضوان الهى و ثواب فراوان الهى مى کردند.(3)
در حدیثى در مجمع البیان آمده است که «اِنَّ اللّهَ یِحبّ ان یَرى اَثَرَ نِعمَتِه على عَبْدِه و یَکره البُوْس و التَّباۆس و یُحِبّ الحلیم المتعَفِّف مِنْ عباده و یبغض البذّى السائل المُلْحِف»: «خداوند دوست دارد اثر نعمت خود را بر بنده اش ببیند و کراهت دارد سختى و فقر را و دوست دارد صبور عفیف از بندگانش را، و انسان پست سۆال کننده و مصرّ را دشمن دارد»[4]
شخص پرهیزکار با سختى فقر را تحمل مى کند، و از آن نمى هراسد، زیرا «اِنْ من شىء الاّ عِنْدَنا خَزائنه»[5] «مى داند منبع هر چیز در نزد خداست».
اصل فقر در اسلام منفور است، فقر را سواد و سیاهى صورت در دو دنیا مى داند«الفقر سَوادُ الوَجه فىِ الدّارَیْن»؛ «ولى گاهى فقر به انسان تحمیل مى شود، جنگ تحمیلى، زلزله، خشکسالى، قحطى، سیل و عوامل طبیعى گاهى موجب فقر و از بین رفتن سرمایه ها مى شود؛ عده اى فقیر و تنگدست و آواره به جاى مى گذارد، یا شخصى بالخصوص ورشکست مى شود، تلاش کرده فقیر نباشد ولى شد، اینجا جاى کفران نیست، جاى تجرّى و عصیان نیست، چرا با فقر خود را نابود کنیم؟ ممالکى بودند که در جنگ جهانى ویران شدند ولى با همت نیروهاى خود بلند شده و از دیگران سبقت گرفتند.
همواره ظاهر آدمی تا حدود زیادی برگرفته و حاکی از باطن او است. ظاهر جذاب، شیک، آراسته، نظیف و ... میتواند حکایت از درونی آرام، منظم و فاقد هرگونه آشفتگی داشته باشد. خودآرایی و آراستگی، عاملی برای آرامش روحی و روانی آدمی است. در مقابل، آشفتگی ظاهری و به هم ریختگی، عاملی در بیثباتی و عدم آرامش خاطر و طمأنینه روحی شخص است. اگر خودآرایی و آراستگی ظاهری توأم با خودآرایی و رسیدگی به درون باشد، سبب نفوذ فرد در دل دیگران میشود
امیر المۆمنین على (علیه السلام) که خود در غایت زهد و ساده زیستى بود، هرگز سهلانگارى در آراستگى و آراسته بودن را روا نمیدانست. روایتى از آن حضرت نقل شده که نشان میدهد رفاقت و صمیمیت و خویشاوندى نباید باعث کوتاهى در این امر شود. آن حضرت فرمود:
« لِیتَزَینَ اَحَدُکُم لأَخیهِ الْمُسْلِمِ کما یتَزَینَ لِلْغَریبِ الَّذى یحِبُّ أَنْ یراه فى احسن الهَیئة[الکافی، ج 6، ص 440]؛
هر یک از شما خود را براى برادر مسلمانش همان گونه بیاراید که براى بیگانهاى که دوست دارد وى را در بهترین شکل ببیند، میآراید».
البته باید به این نکته هم توجه داشت که در این امر نباید از حد اعتدال بیرون رفت. از این رو، مرزهایى براى آن بیان شده است؛ مثلاً در فقه پوشیدن لباس شهرت، خود را شبیه پوشش کافران در آوردن و پوشش با هدف فتنهانگیزى و ... جایز دانسته نشده است. بر این اساس، همان طور که آراستگى حلال و شایسته موجب استحکام و ایجاد نشاط و سلامت در ارتباط ها میشود، آراستگى ناشایست و حرام، با این امور منافات دارد و موجب مفسده براى فرد و جامعه میشود.
مطلب دیگر این است که پیشوایان اسلام به تمایل جوان و خودآرایى و تجمل دوستى در چارچوب اخلاق و مصلحت جامعه توجه داشتهاند و خودآرایى را براى جوان تحریم نکردهاند.
در روایات است که «عفاف زینت فقر و تنگدستى است» (6)،«کسى که اظهار فقر کند، قدر و ارزش خود را و شخصیت خود را ذلیل کرده است» (7)،«مخفى کردن فقر و امراض از جوانمردى است» (8)،«خداوند فقر را امانت در نزد خلقش قرار داده، پس کسى که آن را پنهان کند خدا اجر روزه دار نمازگزار به او عنایت کند» (9) و «خداوند دوست دارد مۆمن را وقتى که فقیر و خویشتندار باشد».(10)
امیر المۆمنین على (علیه السلام) که خود در غایت زهد و ساده زیستى بود، هرگز سهلانگارى در آراستگى و آراسته بودن را روا نمیدانست. روایتى از آن حضرت نقل شده که نشان میدهد رفاقت و صمیمیت و خویشاوندى نباید باعث کوتاهى در این امر شود
همواره ظاهر آدمی تا حدود زیادی برگرفته و حاکی از باطن او است. ظاهر جذاب، شیک، آراسته، نظیف و ... میتواند حکایت از درونی آرام، منظم و فاقد هرگونه آشفتگی داشته باشد. خودآرایی و آراستگی، عاملی برای آرامش روحی و روانی آدمی است. در مقابل، آشفتگی ظاهری و به هم ریختگی، عاملی در بیثباتی و عدم آرامش خاطر و طمأنینه روحی شخص است. اگر خودآرایی و آراستگی ظاهری توأم با خودآرایی و رسیدگی به درون باشد، سبب نفوذ فرد در دل دیگران میشود.
آراستگی ظاهری، اندوه را از انسان میزداید؛ چرا که تمیزی و زیبایی، شادابی و نشاط میآورد و جایی در دل انسان برای غم باقی نمیگذارد. در مقابل، استفاده از لباسهای تیره، تنگ و چسبان، دل را سیاه میکند و غم را در انسان حکمفرما میسازد؛ حتی برخی روایات پوشیدن کفش سیاه را عامل ایجاد غم و غصه معرفی کردهاند.
امیر مۆمنان علیه السلام بهترین الگوی آراستگی را چنین معرفی میکند: «إِنَّ أحْسَنَ الزِّیِّ مَا خَلَطَکَ بِالنَّاسِ وَ جَمَّلَکَ بَیْنَهُمْ وَ کَفَّ ألْسِنَتَهُمْ عَنْک؛ (تصنیف غرر الحکم، ص 437.) همانا نیکوترین شکل زندگی، آن است که تو را به مردم نزدیک کند و در میان آنان زیبایت گرداند و زبان آنان را نیز از [گفتگو درباره] تو بازدارد.»
استاد معظم حضرت آیت الله سبحانی در بیانی میفرمود: «در این باره باید حد وسط را رعایت کنیم. پوشیدن لباسهای فاخر و گرانقیمت برای فرد روحانی مناسب نیست؛ حتی اگر از راه حلال به دست آورده باشد. نمیگویم حرام است؛ بلکه شایسته نیست. همچنین در این زمان، پوشیدن لباسهای بسیار ساده و بیارزش را هم چندان مناسب نمیدانم. شرایط زمان و مکان، طوری است که اگر کسی مثلاً پیراهن کرباسی، لباس های وصلهدار یا کفش پاره بپوشد در نظر مردم، نشانه گدایی و خسیس بودن اوست؛ در حالی که سابقا شاید نشانه زهد و عدم علاقه به مادیات به حساب میآمد.» (نسیم هدایت، علی وافی، انتشارات شفق، قم، چاپ اول، 1388 ش، ص 475.)
پی نوشت ها:
1. در بعضى نسخ، مثل نسخه ابن میثم «تحمّلا فى فاقة» است (در فقر و تنگدستى تحمّل و طاقت دارند).
2. سوره بقره، آیه 273.
3. تفسیر نمونه، جلد 2، ذیل همین آیه و شرح نهج البلاغه خوئى ذیل همین فراز.
4 . شرح نهج البلاغه خوئی، ذیل همین فراز.
5 . سوره حجر، آیه21.
6. قال على(علیه السلام): «العفاف زینة الفقر» (بحار، جلد 72، صفحه 93 ـ نهج البلاغه، حکمت 68، صفحه 340).
7. «من اظهر فقره أذلّ قدره» (غرر الحکم).
8. اخفاء الفاقة و الامراض من المرّوة (غرر الحکم).
9. «انّ اللّه جعل الفقر امانة عند خلقه فمن ستره اعطاه اللّه مثل اجر الصائم القائم.. ». (کافی، جلد 2، صفحه 260، جزء 3، از رسول اللّه و صفحه 241، خبر 8، از على(علیه السلام)).
10. میزان الحکمه در جلد 7، صفحه 519
منابع: کتاب پیام امیر المۆمنین ، مکارم شیرازی
ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره138
سایت نور پرتال
خوشحال شدم که به ما سر زدید ولی باید عرض کنم متأسفانه شما رو به جا نیاوردم