در وبلاگ شجره طیبه دیدم که نویسنده ارجمند آن یک مطلب بسیار ارزشمند و عالی درباره جناب ابن عربی نشر داده اند.
مطلب خوب و جامعی بود و لذا گفتم تا برای شما دوستان گرامی نیز در اینجا بنویسم
ضمن اشاره به منبع این نوشته : شجره طیبه
اصل نوشته را خدمت تان تقدیم می کنم

دلایل شیعه بودن جناب محیی الدین ابن عربی:

1-عقیده و اصرار و تاکید بزرگان دین اسلام. آن محقیقین راسخ در علوم عقلیه و نقلیه بر تشیع ابن عربی دلیلی است محکم بر صحت مذهب ابن عربی. از جمله آن راسخین در علم: ملاصدرا ،شیخ بهایی، میرزا محمد اخباری و قاضی نورالله شوشتری و نیز ابن فهد حلی، مجلسی اول (محمدتقی)، قاضی سعید قمی و محدث جزایری،علامه حسینی تهرانی ،آیت الله جوادی آملی ،علامه طباطبایی ، آیت الله بهجت ،علامه حسن زاده آملی ،سیدهاشم حداد، میرزا محمد امین استرآبادی نیشابوری و...

اگر نبود تنها سخن یکی از این اکابر برای به فکر واداشتن اهل خرد حجتی تام بود. به راستی آن ها که به طرفداران ابن عربی و معتقدان شیعه بودن او تهمت میزنند و به آن ها فحش میدهند ، آیا دقت نکرده اند که این اعاظم نیز در دایره فحاشی آن ها قرار خواهند گرفت؟؟خدا هدایتشان کند.بنده بر فرض انسان بی سوادی ام ایا ان بزرگان هم بی سوادند؟

2-دلیل دیگری بر صحت مذهب ابن عربی این است که او درمسایل فقهی از هیچ یک از ائمه اربعه سنت پیروی نکرده، بلکه خود با استناد به کتاب، سنت و اجماع به اجتهاد می پرداخته است.

3- دلیل دیگر این است که ،معیار اصلی برای قضاوت همانا کیفیت طرح مسایل اصلی و اعتقادی است، چون آنها را می توان طوری پی ریزی کرد که دور از فهم توده مردم بوده و از بقیه مصون باشد، زیرا عصر خفقان و عصر اختناق را، هرگز نباید در داوری ها از نظر دور داشت. باتوجه به این معیار عمیق، بررسی اساسی ترین مسایل اسلامی در مکتب ابن عربی نشان می دهد که هیچکدام آنها بر مبنای اهل تسنن مطرح نشده، بلکه بر مبنای دقیق امامیه پایه گذاری شده است.

4- دلیل دیگر بر صحت عقیده ابن عربی این است که او به حضرت مهدی همانگونه عقیده دارد که شیعیان عقیده دارند و تمام جزئیات عقیده او در باره حضرت مطابق با امامیه است. و این مطلب با بسیاری از معتقدات اهل تسنن ناسازگار است.
ابن عربی در باب سیصد و شصت وششم «فتوحات مکیه» بحث مبسوطی درباره امام مهدی(عج) دارد، که بر وفق باور شیعه امامیه و حاکی از عقیده استوار وی به مقام بسیار والا و معنوی آن امام همام است. مثلاً او را معصوم و علمش را، از طریق تنزیل الهی می داند و تأکید می کند با این که، او علم به قیاس دارد، ولی هرگز بدان حکم نمی کند، بلکه تنها به چیزی حکم می کند که فرشته از سوی خداوند به وی القا کرده است و آن شرع حقیقی محمدی است، که اگر آن حضرت زنده می بود، جز آن حکم نمی فرمود. 


5-در مورد مسح پا در وضو نظر جناب محیی الدین دقیقا مطابق با نظر فرقه امامیه است.
شیخ بهایی شرح حدیث چهارم کتاب «اربعین» خود آورده و گفته است: «شیخ العارفین، شیخ محیی الدین عربی، در جزو ثالث کتاب «فتوحات مکی» «واو» مذکور ارجلکم [ در آیه وضو فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق وامسحوا برؤسکم و ارجلکم الی الکعبین [ را بر «مع» حمل کرده و عبارت او چنین است: قرائت به فتح لام و کسر لام در ارجلکم از جهت احتمال عطف آن است بر ممسوح و مغسول، چه، عطف بر ممسوح، مقتضی کسر است و عطف بر مغسول، مقتضی فتح، و مذهب من این است که قرائت فتح لام، آن را از ممسوح بودن بیرون نمی برد، چرا که مثل این دادگاه به معنی مع است و واو به معنی مع اسم را منصوب می کند، چنانچه می گویی: «قام زید و عمراً» و اراده می کنی از آن «مع عمرو» یعنی برخاست زید با عمر. پس حجت و دلیل کسی که قایل به مسح است، در این آیه در پیش است. چرا که در قرائت به فتح لام، شریک است با قایل به شستن در حمل بر وجه صحیح، و قابل به شستن در قرائت به کسر لام با او در حمل در وجه صحیح شریک نیست.»

6- حب شدید شیخ اکبر نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت که در جای جای آثارش مشهود است از دیگر دلایلی است که صحت عقیدت او را تایید میکند. برای مثال یکی از این ابراز محبت ها را ذکر میکنم.

رأیت ولائی آل طه وسیلة

علی رغم اهل البعد یورثنی القربی 

فما طلب المبعوث اجراً علی الهدی 

بتبلیغه الا المودة فی القربی 

ترجمه: علی رغم نظر آنها که از ولایت دور هستند، من ولای خود را به آل طه، وسیله نزدیکی قرار دادم. زیرا پیامبر در برابر هدایت کردن مردم، مزدی درخواست نکرد مگر مودت و دوستی به ذوی القربای خود.


6-تصریح به واقعه غدیر در آثار ابن عربی از دیگر ادله صحت مذهب او میباشد. قسمتی از آن را ذکر میکنم:
در عنوان فص هارونی از کتاب «فصوص» ایمایی دقیق به حدیث منزلت فرموده و در رساله مشهوده خود، ذکر ایمان به امامت خلفا را طی نموده و اشارات لطیف به وجوب اعتقاد امور واقعه در روز غدیر که از جمله تعین خلافت حضرت امیرالمؤمنین(ع) است فرموده تا آنجا که گفته است: و وقف فی حجة و داعیه علی کل من حضر من أتباعه، فخطب و ذکر و خوف و حذر و وعد و أوعد- الی أن قال- ثم قال: هل بلغت؟ فقالوا: بلغت یا رسول الله فقال اللهم اشهد.»

7- دلیل دیگر بر صحت مذهب ابن عربی اعتقاد او به ائمه اثنی عشری است. او در فتوحات میگوید:«ان بین الفلک الثامن و التاسع قصراً له اثنی عشر برجاً علی مثال النبی و الائمةالاثنی عشر...
(( محیی الدین در فص هارونی به حدیث منزلت اشاره کرده و در فتوحات گفته است: مابین فلک هشتم و نهم قصری است، که دوازده برج دارد، بر مثال وجود پیغمبراکرم (ص) و ائمه اثناعشر صلوات الله علیهم))


8- عدم اعتقاد ابن عربی به قیاس از دیگر دلایل بر اثبات تشیع او میباشد. او در کتاب فتوحات میگوید :جایز نیست دین خداوند را براساس رأی خود که مستنبط از کتاب و سنت و اجماع نیست، قرار داد. و اما قیاس، من به آن قایل نیستم و از آن متابعت نمی کنم و خداوند بر ما واجب نکرده است که از غیر قول پیامبرش، چیزی اخذ کنیم. و اما القیاس فلا اقول به و لا اقلد فیه جملة واحدة

9-دلیل دیگر بر تشیع ابن عربی این است که او کسی را معادل با امیر المومنین علی علیه السلام نمیداند.در رساله روح القدس مینویسد:«و من مثل علی و هذا مقامه و من یعادله و هذا کلامه» و کیست مثل علی در این مقام والا و کیست معادل او، که در مقام و کلام، با او برابری کند؟

10- دلیل دیگر بر صحت مذهب ابن عربی این است که او در فتوحات ،امام علی را نزدیکترین فرد به رسول الله و اسرار تمام انبیاء و امام عالم میداند.
«اقرب الناس الیه علی بن ابی طالب رضی الله عنه امام العالم و سرالانبیاء اجمعین»

از عبارت فوق نکاتی را میتوان فهمید که :یکی این که علی(ع) بعد از پیغمبر ختمی، اشرف و افضل خلایق است، و دیگر آنکه علی(ع) سر و باطن انبیاست و انبیا ظهور وجود او هستند و حقیقت کلیه ولایت او متجلی در مظاهر خلایق است و عوالم وجودی مسخر اراده حضرت ولایتمدار علی(ع) است.

11- شیخ اکبردر فتوحات مینویسد :همانطور که پیغمبر(ص) فرموده است:«کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین»، یعنی که حقیقت او پیش از همه انبیاء بوده ولو این که به صورت بعد از جمیع آنها ظاهر شده و خاتم آنهاست، خاتم الاولیاء هم ولی بوده در حالی که هنوز آدم میان آب و گل بوده است، یعنی حقیقت خاتم الاولیا هم مقدم بر جمیع اولیاست. و در ان مطلب به حدیث امیر المومنین علی علیه السلام اشاره میکند که : «کنت ولیا و آدم بین الماء والطین»

12- دلیل دیگر بر صحت مذهب شیخ این است که در کتاب «الدرالمکنون و الجوهر المصون فی علم الحروف» درباره آگاهی حضرت علی (ع) از علم جفر می گوید: به جز علی (ع) هیچکس از زمان حضرت آدم تا ظهور اسلام به این علم راه نیافته بود.

13-محیی الدین همچنین درباره امام صادق (ع) عقیده ای دارد که صحت مذهب او را میرساند. او می گوید: امام صادق همان کسی است که در اعماق اندیشه های خود فرر رفت و درهای شاهوار را از صدف اسرار به درآورد و رموزگره خورده علوم را گشود و گنجینه های طلسم شده را باز کرد.

14- دلیل قاطع دیگر بر صحت مذهب شیخ اکبر این است که ابن عربی در کتاب «شجرةالکون» می گوید: اسلام برپنج اصل بنا شده است... اصل پنجم اهل بیت علیهم السلام است که پنج نفرند، محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین و ارکان دین برپاداشتن ارکان شریعت و محبت یاران و مودت نزدیکان پیامبر است... اهل بیت پیامبر پنج شخصیتند که خداوند ناپاکی را از آنان زدوده، می فرماید: انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»، «قال رسول الله (ص): انزلت هذه اغ آیة فینا اهل البیت انا و علی و فاطمه و الحسن و الحسین» پیامبر فرمود: این آیه درباه اهل بیت نازل شده است، یعنی من و علی و فاطمه و حسن و حسین.

15- نقل روایات بسیار از ائمه دوازده گانه دلیل دیگری بر حسن عقیدت ابن عربی است. برای نمونه یکی از این روایات را ذکر میکنم.
«کان یقول فیه (فی علم الافراد) علی بن ابیطالب رضی الله عنه حین یضرب بیده الی صدره و بتنهدان ههنا لعلوماً جمة لو وجدت لها حملة ». علی ابن ابیطالب رضی الله عنه در خصوص همین - علم الاقراد- می فرمود: هنگامی که دستش را به سینه اش می زده و آن را جلو می آورده ، همانا در اینجا علوم کثیری است، اگر برای آنها پذیرندگانی بیابم.

مقصود از علم الافراد، علمی است که اختصاص به افراد دارد و دیگران از آن بی بهره اند و چه بسا که استعداد دریافت و پذیرش آن را نیز ندارند و چنان که دیدیم امام علی(ع) اشخاص مستعد و شایسته ای نیافت تا آن را آشکار سازد.

16-دلیل دیگر بر صحت مذهب او این است که علم امام زین العابدین را مانند امام علی میداند.
«والی هذا العلم (علم الافراد) کان یشیر علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب زین العابدین علیهم الصلاة و السلام بقوله:

یا رب جوهر علم لو ابوح به 

لقیل لی انت ممن یعبد الوثنا

ولاستحل رجال مسلمون دمی 

یرون اقبح ما یأتونه حسنا»

علی بن الحسین بن ابیطالب زین العابدین علیهم الصلوة والسلام با این شعر: چه بسا جوهر علمی که اگر آن را آشکار بسازم مرا متهم می دارند که از بت پرستانم و مردان مسلمانی، خونم را حلال می شمارند و زشت ترین چیزی را که به جا می آورند، نیکو می پندارند.

به طوری که ملاحظه می شود ابن عربی، علم امام علی (ع) را که برای آن پذیرندگانی نمی یابد تا آن را آشکار سازد و همینطور علم امام زین العابدین علیه السلام را که در صورت اظهار، موجب تکفیرش می گردد از نوع علم الافراد می شمارد که اختصاص به خود آن بزرگواران داشته و دیگران از آن بی نصیب بوده و شایستگی پذیرش آن را نیز نداشته اند.فتوحات مکیه، ج 1، ص 303.

17- ابن عربی احادیثی را در مورد امیر المومنین نقل نموده که بر حسن طینت او گواهی تام است .
-«قوله صلی الله علیه و سلم:«اقضاکم علی...» پیامبر اکرم(ص) فرمود: علی، آگاه ترین شما به قضاوت است. 
فتوحات مکیه، ج 6، ص 202 و 247.

لافتی الا علی لانه الوصی و الولی: جوانمردی مانند علی وجود ندارد، زیرا او جانشین من و ولی و سرپرست شماست. 
همان، ج 8، ص 107.


18-دلیل دیگر بر صحت عقیدت ابن عربی این است که او اهل بیت را در مقام انبیاء میداند.و به ولایت آن ها اعتراف دارد.
در باب دویست و هفتادم کتاب «فتوحات مکیه» آنجا که در خصوص معرفت منزل قطب و امامین از مناجات محمدیه سخن گفته، آورده است: «اعلم ایدک الله بروح منه ان ممن تحقق بهذا المنزل من الانبیاء صلوات الله علیهم اربعة: محمد و ابراهیم و اسمعیل و اسحق علیهم السلام و من الوالیاء اثنان و هما الحسن و الحسین سبطا رسول الله صلی الله علیه و سلم.» بدان- خداوند یاری دهاد- از کسانی که در این منزل متحقق شده اند، از انبیاء چهار کسند: محمد، ابراهیم، اسماعیل و اسحاق علیهم السلام و از اولیا، دو کسند: حسن و حسین فرزندان رسول الله(ص)(29) و نیز در فراز دیگر در دفاع از محبت رسول خدا(ص) نسبت به امام حسن و امام حسین علیهم السلام می نویسد: روز جمعه ای، پیامبر(ص) مشغول ایراد خطبه بود که دید حسن و حسین به سوی او می آیند، پیراهن به پایشان گیر کرد و به زمین افتادند، رسول خدا نتوانست خود را نگه دارد، لذا از منبر به زیر آمد و دست آن دو را گرفت و با خود، بالای منبر برد و خطبه را ادامه داد. آیا این برای پیامبر، نقص محسوب می شود؟ خیر، بلکه به خدا سوگند، این از کمال معرفت وی ناشی می گردد، زیرا او خود می داند که با چه دیدی و به چه کسی نظر کرده است، دیدی که کورباطنان از دیدن آن عاجزند، لذا، آنها در مثل این موارد می گویند: چرا او به سبب توجه به خدا، از توجه به این امور خودداری نکرد، و این در حاکی است که به خدا سوگند، آن حضرت در آن هنگام، جز به خدا توجه نکرد.
همان، ج 4، ص 300.
همان، ج 2، ص 531.


19-دلیل دیگر این است که :
ابن عربی علی ع را جزو علمای امت میداند و دو تن از شاگردانش را نیز جزو علمای امت ذکر میکند.
(از جمله علمای این امت- امت اسلام- که از صحابه بوده اند و احوال رسول الله(ص) و اسرار علومش را برای این امت حفظ کرده اند، علی(ع)، سلمان فارسی و ابن عباس را شمرده است و از خلفای دیگر، نام نبرده است)

20- اشاره ای دیگر بر حسن عقیدت شیخ این است که محیی الدین می نویسد: حضرت حق به رسول خدا(ص) دستور داده است که پاداش رسالتش را از امت خود بگیرد، به این معنا که نزدیکان او را دوست بدارند. از این رو فرمود: «قل لاأسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی» یعنی در برابر تبلیغ آنچه برای شما آورده ام، مزدی از شما نمی خواهم، جز این که نزدیکانم را دوست بدارید.
بنابراین، بر امت است که پاداش تبلیغ او را که خداوند بر آنان واجب کرده است، ادا کنند. یعنی، نزدیکان و اهل بیت او را دوست بدارند، و این مسأله را با تعبیر «مودت» که به معنای ثبوت محبت و دوستی است، بیان داشت.

21-اشاره دیگر بر حسن عقیدت شیخ:
ابن عربی می نویسد: هیچکس، جز خدا نمی داند که اهل مودت و دوستان و نزدیکان رسول خدا(ص) از چه پاداشی بهره مند هستند. بالاتر از اینها، او محبت اهل بیت را برابر با محبت پیامبر(ص) دانسته و تصریح کرده است که دشمنی و خیانت به ایشان، در واقع دشمنی و خیانت به آن حضرت است، چنانکه در «فتوحات مکیه» نوشته است: «کسانی که اهل بیت رسول الله(ص) را دشمن می دارند و به آنان خیانت می ورزند، همانا با خود رسول الله دشمنی کرده و به وی خیانت ورزیده اند. فرض است همانطور که رسول الله را دوست داریم، اهل بیتش را نیز دوست بداریم و از عداوت و کراهت نسبت به ایشان، احتراز و اجتناب کنیم».بعد می افزاید: «شخص ثقه ای در مکه به من گفت: من از اعمال شرفا (سادات از نسل حضرت فاطمه) در مکه ناراحت بودم و کراهت داشتم. شبی، فاطمه(س) دختر رسول الله(ص) را در خواب دیدم که از من اعراض می کند و روی برمی گرداند؛ من بر وی سلام کردم و از جهت اغراضش جویا شدم، پاسخ داد تو از شرفا بدگویی می کنی، گفتم ای بانوی من، آیا کارهایشان را درباره مردمان نمی بینی؟ فرمود، آیا ایشان فرزندان من نیستند؟ پس من از کار خود توبه کردم و آن حضرت به من اقبال فرمود و من از خواب بیدار شدم». ابن عربی پس از نقل این واقعه ابیات زیرا را انشاد می کند:

فلا تعدل باهل البیت خلقاً 

فاهل البیت هم اهل السیادة

فبغضهم من الانسان خسر

حقیقی و حبهم عبادة (35)

ترجمه: در سیادت و بزرگی، احدی را با اهل بیت برابر مدان، پس تنها اهل البیت شایسته سیادت و بزرگی هستند. دشمنی با ایشان، زیان و خسارت حقیقی و دوستیشان، عبادت است. و در همان جا تصریح می کند که: «فاجعل بالک و اعرف اهل البیت فمن خان اهل البیت فقدخان رسول الله صلی الله علیه و سلم.»

ترجمه: تمام قرار بده همت خود برای شناخت اهل بیت، پس کسی که خیانت کند به اهل بیت، خیانت کرده است به رسول خدا(ص).

بیت( فلا تعدل باهل البیت خلقاً فاهل البیت هم اهل السیادة) اشاره ای واضح دارد که شیخ ابن عربی احدی را در مقام اهل بیت نمیداند.فتدبر

22-دلیل دیگر بر حسن عقیدت شیخ این است که ابن عربی، حضرت مهدی موعد (عج) را خاتم اولیا می داند. چنانکه در «فتوحات مکیه» در باب معرفت وزرای مهدی در آخرالزمان می نویسد:«خداوند را خلیفه ای است موجود، که ظاهر می گردد و ظهورش، در زمانی اتفاق می افتد که دنیا پر از جور و ستم باشد و او، دنیا را پر از عدل و قسط می فرماید و اگر از عمر دنیا نماند مگر یک روز، خداوند آن را طولانی می گرداند تا آن خلیفه، ولایت کند. او از عترت رسول الله (ص) و جدش حسین بن علی ابن ابیطالب است». سپس می گوید: مهدی (عج) حکم نمی کند مگر به آنچه را که فرشته از نزد خدا در قلب او القا می کند، فرشته ای که خداوند بر او گمارده است تا او را یاری کند. و این همان شرع واقعی محمدی است، به گونه ای که اگر حضرت محمد (ص) زنده بود، درباره آن مساله درست به همان گونه که امام مهدی (عج) حکم می کند، حکم می کرد. بنابراین، خداوند مهدی (عج) را آگاه می کند که شریعت محمدی چنین است. و با وجودی نصوصی که خداوند به او عنایت کرده، قیاس بر او حرام است. و به همین دلیل، رسول خدا (ص) در توصیف مهدی (عج) فرمود: «یقفو اثری لایخطی ء...» از من پیروی می نماید و خطا نمی کند. پیامبر (ص) با این کلام به ما فهماند که از او ، باید پیروی کرد، زیرا او تابع رسول خداست و نیز به ما فهماند که مهدی (عج) معصوم است، چرا که معنای معصوم در حکم، چیزی جز عدم خطا و اشتباه نیست»

23-دلیل دیگر بر صحت مذهب ابن عربی عبارت حکیم بزرگوار قمشه ای است.مرحوم حکیم آقا محمدرضا قمشه ای در رساله خویش در ذیل فص شیثی(ص 8)، برای اثبات این که ابن عربی، حضرت مهدی را به عیسی برتری داده، چنین استدلال می کند که: او، مهدی(عج) را امام العالمین خواند و العالمین، جمع محلی به الف و لام است، لذا افاده عموم می کند و عیسی و روح و نیز از عالمین است و اگر العالمین به کسر لام خوانده شود، باز عیسی و روح داخل خواهند بود، خلاصه به هر دو قرائت و به هر دو معنی، این بیت نص است بر امامت مهدی بر عیسی و روح.

24-تشرف حاصل کردن محیی الدین به محضر آقا امام زمان از دلایلی است که دال بر صحت عقیدت او است.به راستی کدام یک از مدعیان که خود را شیعه و حتی از علمای شیعه میدانند به زیارت جمال دل ارای مهدی ع نائل آمدند؟
علامه حسن زاده :ابن عربى، در چند جای فتوحات اظهار می دارد که به حضور امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف تشرف یافته است؛ از جمله در آخر باب بیست و چهارم آن گوید: «وللولایة المحمدیة المخصوصة بهذا الشرع المنزل علی محمد ختم خاص هو المهدى، وقد ولد فی زماننا و رأیته أیضاً و اجتمعت به و رأیت العلامة الختمیة التی فیه فلاولی بعده الا و هو راجع إلیه کما انه لانبی بعد محمد صلی اللّه علیه و آله وسلم الا و هو راجع الیه، إنتهی ملخّصا». و نیز از آن جمله در جواب سؤال سیزدهم باب هفتاد و سوم فتوحات گوید: «و اما ختم الولایة المحمدیة فهو لرجل من العرب من اکرمها أصلاً و یداً و هو فی زماننا الیوم موجود عرفت به فی سنة خمس و تسعین و خمسمائة و رأیت العلامة التی قد أخفاها الحق فیه عن عیون عباده و کشفها لی بمدینة فاس حتی رأیت خاتم الولایة منه و هی خاتم النبوة المطلقة لایعلمها کثیر من الناس و قد ابتلاه اللّه باهل الانکار علیه فیما یتحقق به من الحق فی سرّه من العلم به».

25-ابن عربی ائمه را یک به یک میشمرد و آن ها را صاحب اسرار پیامبر میداند. 
استاد حسن زاده آملی در جای دیگر می نویسد: 
ابن عربی در کتاب الدرّالمکنون و السرّالمکتوم می گوید: («اسرار قرآن، بعد از پیغمبر نزد امیرالمؤمنین بود» و بعد یک یک ائمه را می شمارد تا حضرت بقیةاللّه عجل الله تعالی فرجه الشریف.)

26-ابن عربی وجود خلیفه خدا را در زمین با بدن عنصری واجب میداند و معتقد است که جهان عاری از خلیفه خدا نخواهد بود و در جایی می گوید: «اما قطب دایره امکان و غوث دوران، حضرت صاحب الزمان؛ همان کسی که در هر عصری یکی بیش نباشد، او خلیفه خدا در روی زمین است. پس او در هر زمانی جز یک نفر نباشد، و او تنها کسی است که حق با او است و حق تنها با او است، نه با دیگر مردم و هنگامی که او قالب نورانی اش را تهی کند (از دنیا رحلت فرماید) حق فقط با یک نفر دیگر باشد، نه با دو نفر در یک زمان و این خلوت الهی از آن اسراری است که نباید پخش و آشکار شود و همین مقدار هم که ما گفتیم و نامی از آن بردیم، فقط برای آگاهی دل‌هایی است که از این اسرار غافلند؛ بلکه از آن‌ها بی خبرانند؛ زیرا که ندیده ام و نشنیده ام کسی پیش از من گفته باشد، با این‌که می دانم خواص اهل اللّه به این اسرار آگاهند و بنده ای که این چنین باشد چشم خدای تعالی است در هر زمان.

27-جمله فوق مؤید این قول عرشی است که مقامات عرفانی بالا بدون تمسّک به ذیل ولایت قابل وصول نیست وبزرگان عرفا اگر اظهار ولایت نکردند، نه از آن است که معرفت به آن نداشته اند، بلکه چون از اسرار بوده است مجاز در اظهارش نبوده اند. به حکم وجوب تقیّه و لزوم حفظ اسرار از نااهل (آقای فهری).

به یقین میتوان گفت رسیدن به مقامات بالای عرفانی بدون مسیر ولایت ممکن نیست. به راستی محیی الدین که تمام عرفای بعد از او روی سفره او نشسته اند بی ولایت بوده؟ بر اهل خرد این مطلبی بدیهی است که او اهل ولایت بوده.

28-ابن عربی بار ها قبل از نام ائمه دوازده گانه لفظ امام رابه کار برده است. برای مثال:آیت الله جوادی مینویسد:عبارات محیی الدین درباب 366 فتوحات این است: بدانید که خروج مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حتمی است ... و وی از عترت رسول اللّه صل الله علیه و آله و سلم و از فرزندان فاطمه علیها السلام می باشد. و جدّ او حسین بن علی علیه السلام، و پدر او امام حسن عسکرى، فرزند امام علی نقی (با نون)،فرزند امام محمدتقی (با تاء)، فرزند امام علی الرضا، فرزند امام موسی الکاظم، فرزند امام جعفرالصادق، فرزند امام محمدالباقر، فرزند امام زین العابدین على، فرزند امام حسین، فرزند امام علی بن ابی طالب علیهم السلام می باشد.

29-اشاره ای دیگر بر صحت مذهب ابن عربی کلام دکتر قائم مقامی است.
استاد حسینی قائم‌مقامی که یکی از محققان در زمینه عرفان است در این باره می نویسد:
((ابن عربی می گوید: من خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رسیده ام و نسب آن حضرت را تا حضرت امیر علیه السلام بیان می کند. این یعنی چه؟ یعنی تمام دوازده امام را هم قبول دارد))

30-دلیل دیگر بر صحت مذهب او تاکید بر عصمت خلیفه خدا است. ان هم عصمتی که تنها شیعیان آن را قبول دارند. برای مثال ابن عربی می گوید: 

مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حکم نمی کند، مگر به آنچه را که فرشته از نزد خدا در قلب او القا می کند؛ فرشته ای که خداوند بر او گمارده است، تا او را یاری کند. و این، همان شرع واقعی محمدی است؛ به گونه ای که اگر حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم زنده بود، درباره آن مسأله درست همان گونه که امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف حکم می کند، حکم می کرد؛ بنابراین خداوند، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را آگاه می کند که شریعت محمدی چنین است و با وجود نصوصی که خداوند به او عنایت کرده، قیاس بر او حرام است؛ به همین دلیل رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در توصیف مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «یقفو اَثَری لایخْطِی ءُ...؛ وی از من پیروی می نماید و هرگز خطا نمی کند». پیامبر با این کلام به ما فهماند که از او باید پیروی نمود؛ زیرا او تابع رسول خدا است و نیز به ما فهماند که مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف معصوم است؛ چرا که معنای معصوم در حکم، چیزی جز عدم خطا و اشتباه نیست


31-اشاره دیگر بر حسن عقیدت ابن عربی کلام آیت الله معرفت است.
آیت اللّه معرفت دربارة عصمت آن حضرت می گوید: 
ابن عربی مطلبی دارد که خیلی عجیب و ارزشمند است. ابن عربی می گوید: «ما عصمت امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف را به روایات متواتره از پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم اثبات می کنیم؛ چون پیغمبر اکرم درباره اش فرموده است که خطا و سهو نمی کند؛ ولی عصمت پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم را با دلیل عقلی ثابت می کنیم.

32-ابن عربی مهدی ع را امام عالمین میداند و در وصفش اشعاری دارد که اشاره لطیفی به مذهب او است.
بن عربی در فتوحات مکیه ضمن مطالب بسیاری درباره وقایع ظهور آن حضرت، پس از ذکر شمایل و فضایل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و وصف اعوان و انصار وی و شرح شروع و پایان قیام آن حضرت، چنین می سراید:
اَلا انّ خـتـمَ الاولـیـاء شـهـیـدُ
و عـیـن امـام العالمین فَقِیدُ
هوالسیـّد المّهدی من آل احـمدٍ
هوالصّارمُ الهندی حین یبیدُ
هوالشّمس یجلو کلّ غـمّ و ظلمةٍ
هوالوابل الوسمی حین یجودُ
به درستی که خاتم اولیاء، شاهد و ناظر است،
و شخص امام عالمیان از دیده ها پنهان است.
وی آقا و سرور، مهدی آل احمد است،
او همان شمشیر برنده ای است که بدکاران و ظالمان را هلاک می کند.
او همان خورشیدی است که هر گونه غم و تاریکی (ظلم و جهل) را می زداید،
او همان نخستین باران (روح بخش) است که به مردگان حیات می بخشد

32-دلیل دیگر بر حسن عقیدت ابن عربی رساله مناقب او است.
یکی از مصنفات منسوب به شیخ اکبر محیی الدین، رساله مناقب است که در منابع بسیاری از آن با عنوان‌های اثنی عشریه، صلوات محیی الدین، دوازده امام و رسالة فی الصلاة علی النبی و الائمة الاثنی عشر و نیز اسامی دیگر، نام برده شده است. این رساله کوچک که در معرفی مقام نورانیت چهارده معصوم علیهم السلام می باشد، به بیان حقیقت محمدیه صل الله علیه و آله و سلم و صادر اول و ولایت کلیه علویه علیه السلام پرداخته و منزلت ولی و مقام ولایت کلیه مطلقه امامان معصوم‌ علیهم السلام را تبیین کرده و منازل عالیه آل اللّه و اسرار معنوی و روحانی و معرفت امام به نورانیت را تا حدودی روشن ساخته است.


چون رساله مناقب ابن عربى، حاوی عبارات بلند عرفانی می‌باشد، چندین شرح بر آن نگارش یافته است؛ از آن جمله شرح مناقب محیی الدین، اثر عالم شیعى، سید محمد صالح موسوی خلخالی (م1306ق) و نیز جلوات ربانى، اثر آیت‌الله محمد رضا ربانی (م1381ش) را می‌توان نام برد.

33-یکی از مهمترین ادله ای که صحت مذهب شیخ را اثبات میکند این است که او در آثارش تنها اهل بیت را صاحبان ولایت مطلقه محمدیه میداند و بس.

34-تقیه شدید در آن زمان از مواردی است که قابل کتمان نیست و توجیه کننده بسیاری از مطالب ناورایی است که در آثار شیخ آمده. البته نباید تحریف را از نظر دور داشت و بین موارد تحریف و تقیه میبایست تمییز قائل شد.

مثال:
یکی از برجسته ترین چهره های شیعه در اندلس، مفسر و شاعر و دانشمند بلندپایه «ابن ابْار» (658ق) است که هم عصر ابن عربی بود و به اتهام شیعه گری، به قتل رسید و کتاب های او را آتش زدند. از وی، یازده اثر علمی بر جای مانده است.

35- تاریخ اندلس زادگاه ابن عربی گویای حقایقی است که متاسفانه برخی منتقدین او چشمشان را بر ان بسته اند.
تاریخ اندلس ازاین نمونه ها که در شماره فوق ذکر نمودیم بسیار داشته است و نیز می توان از آن جمله به «ابن هانی»(362ق) مشهورترین و بلندنام ترین شاعر شیعه اندلس اشاره کرد که به دست مخالفانش به قتل رسید. (18) و از آن مهمتر، شدت خفقان مذهبی به قدری بود که درباره ابن تومرت (524ق) یکی ازسلسله سلاطین موحدین گفته اند درباطن شیعه بود، ولی چیزی اظهار نمی کرد.

36- کتاب الیواقیت و الجواهر جناب شعرانی شاهدی صادق است که با صدای بلند فریاد میزند کتب ابن عربی دستخوش تحریفات بسیاری شده است. خواندن کتاب یواقیت خالی از لطف نیست. مطالبی در آن موجود است که تنها عقیده منحصر به فرد مذهب امامیه است که متاسفانه از آثار شیخ حذف گردیده است.

37-قسمتی از عبارت کتاب مناقب را به عنوان نمونه عرض میکنم تا اشاره ای بر صحت عقیدت شیخ باشد.
امام دهم (علیه السلام )
و على الداعى الى الحق ، امین الله على الخلق ، لسان الصدق ، باب السلم ، اصل المعارف و عین منبت العلم ، منجى ارباب المعادات ، منقذ اصحاب الضلالات و البدعات ، عین الابداع انموذج اصل الاختراع ، مهجة الکونین و محجة الثقلین ، مفتاح خزائن الوجوب ، حافظ مکامن الغیوب ، طیار جو الازل و الابد، على بن محمد صلوات الله علیه .
امام حسن عسگری (ع)
صلوات الله و ملائکته و حمله عرشه و جمیع خلقه من اءرضه و سمائه على البحر الزاخر، زین المفاخر، الشاهد لارباب الشهود، الحجة على ذوى الجحود، معرف حدود حقایق الربانیة ، منوع اءجناس العالم السبحانیة ، عنقاء قاف القدم ، العالى عن مرقاة الهمم ، وعاء الامانة ، محیط الامامة ، مطلع الانوار المصطفوى ، الحسن بن على العسکرى علیه صلوات الله الملک الاکبر

بر محققین و ارباب عقول روشن است که قلم کتاب مناقب همان قلمی است که فصوص و فتوحات را نگاشته است.

38-عبارات جناب شعرانی در مورد تحریف آثار ابن عربی

شعرانى مى‏گوید: « هنگامى که در صدد تلخیص کتاب فتوحات برآمدم با عباراتى مواجه شدم که به گمانم با عقاید مسلم کافه مسلمین تعارض داشت بنابراین پس از اندکى شک و تردید آنها را حذف کردم و روزى این مطالب را با شیخ شمس الدین (متوفاى سال ۹۵۵ ه. ق) که نسخه‏اى از فتوحات را به خط خود نوشته و با نسخه مؤلف در قونیه مقابله کرده بود در میان گذاشتم، و پس از خواندن آن دریافتم که هیچ یک از عباراتى که حذف کرده بودم، در آن نسخه موجود نیست. شعرانى نقل مى‏کند که براى وى مسلم گردید که نسخه‏هاى فتوحات که در زمان وى در مصر رواج داشت، شامل قسمتهایى مى‏شد که به نام مؤلف جعل شده بود و در مورد کتاب فصوص و دیگر آثار وى نیز چنین کارى صورت گرفته بود»

منبع:-م م شریف -تاریخ فلسفه در اسلام- ج۱- ص۵۶۴- انتشارات حکمت چاپ اول به نقل از شعرانی عبد الوهاب الیواقیت والجواهر ص۲ 

39-شاهدی دیگر بر حسن عقیدت شیخ که از آثارش حذف گردیده:
فان قلت ففی ای منزل اصل شجرت طوبی؟ فالجواب کما قاله الشیخ محیی الدین فی الباب الحادی و السبعین من الفتوحات ان اصل شجرت طوبی فی منزل الامام علی بن ابی طالب لان شجرت طوبی فی منزل الامام علی ابن ابی طالب لان شجرت طوبی هی حجاب مظهر نور فاطمت الزهرا
راقم سطور ، حسن حسن زاده آملی گوید: این سخن عرشی منقول از باب یاد شده فتوحات در نسخ چاپی فتوحات نیامده است، و کم له من نظیر ، فتدبر ایها الخبیر البصیر.

کلمه 655 هزار و یک کلمه


40- دلیل دیگر بر صحت عقیدت جناب شیخ اکبر علوم او است. شیخ بیش از 500 کتاب تالیف کرده و در اکثر رشته ها تالیف دارد. و در بین علمای اسلام ستاره ای درخشان است. اثر هر کس نمودار دارایی او است. آثار شیخ نیز نموداری از حقایق جان او است.

منبع http://abdesaleh.blogfa.com/post-195.aspx