بسم الله الرحمن الرحیم


با مطالعه گفتار و عملکرد امیرالمومنین علیه السلام در زمینه پول و تفکر اقتصادی متوجه می شویم که ایشان به تبعیت از پیامبر صلی الله علیه و آله سبک خاص تفکری داشته اند که با همه نظامهای فکری متفاوت است. در اینجا به چند نمونه از گفتار و عملکرد ایشان اشاره می کنیم.


نهج البلاغه

در نگاه مولای متقیان، بدگویی درباره دنیا کار عاقلانه ای نیست. نکات مثبت فراوانی درباره دنیا وجود دارد که باعث می شود مثل دنیا مثل یک پل برای آخرت و برای خوشبختی دائمی انسان باشد. در تفکر ایشان درباره دنیا، نه از حرص و ولع دنیاپرستان خبری هست و نه از یک جانبه نگری زاهد نمایان؛ بلکه هر چه هست، تعادل انسانی است.
در اینجا به بازخوانی رفتار امیرالمومنین علیه السلام در مقابل دو نفر از مرتبطین خود که دارای خانه بزرگ بودند، می پردازیم تا کمی بیشتر با سبک فکر آن حضرت آشنا شویم.

امام علیه السّلام بر کارگزارانش سختگیر بود و با اندرزهاى سوزان خویش بر دل و جانشان مى نواخت تا همیشه بهوش باشند که دچار خیانت و کوتاهى نشوند. (ترجمه فی ظلال نهج البلاغه، 5، 25) شاید به این دلیل است که آن حضرت اینگونه بر شریح قاضی نهیب می زند و او را متوجه می کند

قدم به قدم با امیرالمومنین علیه السلام
الف) از سخنان آن حضرت است زمانى که در بصره جهت عیادت علاء بن زیاد حارثى که یکى از یارانش بود وارد شد، چون خانه او را وسیع دید فرمود: با این خانه وسیع در دنیا چه مى کنى و حال آنکه در آخرت به خانه گسترده محتاج ترى؟! آرى اگر بخواهى به وسیله این خانه، به منزل وسیع آخرت برسى در این خانه میهمانى برگزار کن، صله رحم به جاى آور، و حقوقى را که خداوند بر عهده ات گذاشته در جاى خود پرداخت کن، در این صورت به سبب این خانه به آخرت دست یافته اى.
ب) سخنان آن حضرت به برادر علاء، که تارک دنیا شده بود: اى دشمنک جان خویش، شیطان پلید تو را به بیراهه کشیده، آیا به زن و فرزند خود رحم نکردى؟!

گمان مى کنى خداوند چیزهاى پاکیزه را بر تو حلال کرده آن گاه از اینکه از آنها بهره مند شوى ناراضى است؟ تو نزد خداوند بى مقدارتر از آنى که با تو این گونه رفتار نماید.
عاصم گفت: یا امیر المۆمنین، تو خود با لباس خشن و غذاى ناگوار زندگى مى کنى! حضرت فرمود: واى بر تو، من همانند تو نیستم، زیرا خداوند بر پیشوایان عادل واجب فرموده که خود را با مردم تهیدست برابر قرار دهند تا تهیدستى بر فقیر سنگینى نکند و او را از پاى در نیاورد.
ج) شریح بن حارث، قاضى امیر المۆمنین علیه السّلام که در زمان حکومت آن حضرت خانه اى به مبلغ هشتاد دینار خرید.
خبر این برنامه به آن جناب رسید، وى را خواست و به او فرمود: به من خبر رسیده خانه اى به هشتاد دینار خریده، و برایش سند نوشته، و بر آن گواهانى گرفته اى!

عاصم بر خلاف برادرش علاء، تارک دنیا شده بود. امام علیه السلام به او می آموزند که باید در زندگی تعادل را حفظ کند و نباید ساده زیستی امیرالمومنین را الگو قرار دهد زیرا آن حضرت بخاطر آنکه حاکم مسلمانان است وظیفه خود می داند که سطح زندگی خود را پایین نگه دارد تا فقرای جامعه دلسرد نشوند.

گفت: آرى چنین است اى امیر مۆمنان. 
حضرت خشم آلود به او نگریست، سپس فرمود: به زودى کسى به نزدت مى آید (ملک الموت) که به سند خانه نظر نمى کند، و از گواه آن نمى پرسد، تا آنکه تو را از خانه بیرون مى کند، و تنها تسلیم خانه قبر مى نماید. اى شریح، مواظب باش که این خانه را از غیر مال خود نخریده، یا قیمت آن را از غیر مال حلال نداده باشى، که در این صورت دچار خسارت دنیا و آخرت شده اى.
آگاه باش، اگر زمان خرید خانه نزد من آمده بودى، براى تو سندى مانند این سند مى نوشتم، که در خرید این خانه به یک درهم چه رسد بالاتر از آن رغبت نمى کردى. و آن سند این است... این نامه مطابق قراردادهای اقتصادی نوشته شده است اما تماما توجه به مرگ و آخرت است و از این لحاظ بی نظیر است.

سه نکته:

اول - امام علی علیه السلام با دنیا و بهره مندی از آن دشمنی نداشت اما همیشه آخرت در نظر آن حضرت از دنیا پراهمیت تر است. به این دلیل است که وقتی خانه بزرگ علاء بن زیاد که از دوستانش بود را دید، اولین کلام آن حضرت توجه به آخرت است و بعد خود آن حضرت به علاء می آموزد که چگونه از همان خانه خود در جهت آخرت استفاد کند.
دوم- عاصم بر خلاف برادرش علاء، تارک دنیا شده بود. امام علیه السلام به او می آموزند که باید در زندگی تعادل را حفظ کند و نباید ساده زیستی امیرالمومنین را الگو قرار دهد زیرا آن حضرت بخاطر آنکه حاکم مسلمانان است وظیفه خود می داند که سطح زندگی خود را پایین نگه دارد تا فقرای جامعه دلسرد نشوند.
سوم - امام علیه السّلام بر کارگزارانش سختگیر بود و با اندرزهاى سوزان خویش بر دل و جانشان مى نواخت تا همیشه بهوش باشند که دچار خیانت و کوتاهى نشوند. (ترجمه فی ظلال نهج البلاغه، 5، 25) شاید به این دلیل است که آن حضرت اینگونه بر شریح قاضی نهیب می زند و او را متوجه می کند.

کلام آخر

زندگی در صراط مستقیم، باعث می شود که در هر لحظه مراقبت کنیم که دچار افراط و تفریط نشویم. در درجه اول باید توجه اصلی خود را به آخرت کنیم اما از بهره های دنیایی هم خود را بی بهره نکنیم و همیشه مراقب باشیم از مقایسه خود با دیگران بپرهیزیم زیرا مقایسه کردن باعث اشتباه می شود.