بسم الله الرحمن الرحیم

یامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «از بین برنده لذت ها را بسیار یاد کنید. سؤال شد: آن چیست؟ فرمود: مرگ... و مرگ، اولین منزل از منازل سرای آخرت و آخرین مرحله از مراحل زندگی دنیاست».


غفلت از مرگ

مرگ و زندگی مهمترین مسأله آدمی در طول تاریخ است. آدمی فطرتاً طالب حیات است و متقابلاً از مرگ فراری است لذا جدی ترین مسأله در زندگی را مرگ تشکیل می دهد که دغدغه انسان را به خود اختصاص داده و هر قوم بنا بر اقتضاءات فکری ، دینی و باورهای خویش دیدگاه خاصی را در این خصوص ارائه کرده است .نوع نگاه آدمی به مرگ تأثیر بسیار قابل توجهی در نحوه زندگی آدمی دارد.همچنین آنچه انبیاء و ائمه (علیهم السلام) همواره به آن دعوت کرده اند ایمان به معاد و جاودانگی است تا جایی که ایمان به معاد در کنار ایمان به یگانگی خدا، در شمار اصول دین قرار گرفته است پیروان مکتب اسلام با تأسی از بزرگان مکتب اعتقاد به معاد را شالوده دین خود دانسته و آن را پاسخ مثبت به نیاز فطری بشر می دانند اما روشن است کسی که در عالم ملک است نمی تواند حقایق عالم ملکوت را بفهمد و آگاهی کامل زمانی حاصل می شود که این امر مورد تجربه انسان واقع شود. لذا راه برداشت از حقیقت مرگ و جهان پس از مرگ صرفاً در حیطه تعالیم انبیاء و اولیاست .

اعتقاد به حیات پس از مرگ و حوادث آن، قوی ترین عاملی است که می تواند شهوات حیوانی انسان را به زنجیر کشیده، کنترل و تعدیل نماید.

حضرت علی (علیه السلام) که ولی مطلق الهی و صاحب ولایت کلیه و مطلقه الهی است جلوه هایی از روح بلند خویش و تجربیات درونی و معنوی خود را در "نهج البلاغه" به ظهور رسانده است به همین جهت پس از قرآن یکی از منابع صائبی است که می تواند زوایایی پنهان از آدمی و مرگ و حیات پس از مرگ را آنگونه که هست به طالبان بنمایاند. در نگاه نهج البلاغه مرگ و زندگی معنایی فراتر ازمعمول دارند؛ مرگ حقیقی زمانی است که انسان فقط متوجه حیات دنیوی باشد و بالاترین نوع حیات،حیات معقول است که این امر حاصل نمی شود مگر با یاد مرگ و اجتناب از هوی و هوس و آرزوهای طولانی زیرا ازمنظر نهج البلاغه سخت ترین مانع در مسیر تکامل انسانها غفلت از مرگ است و دیگر اینکه یاد معاد نه تنها دارای آثاری مثبت در سرای ابدی خواهد بود بلکه آثار آن در زندگی دنیوی نیز قابل توجه است.

معادباوری، یاد مرگ و کنترل غرایز و شهوات

هنگامی که آدمی در پرتو ایمان به غیب و اعتقاد به سرای باقی، دریافت که فرصت دنیا بسیار محدود و بهره آن نیز بسیار ناچیز است و حتی در قلمرویی که به دست می آید، نمی توان آن را برای همیشه حفظ کرد و خوشی ها و لذایذ واقعی نیز در همین ایام کوتاه خلاصه نمی شود؛ دیگر نه هر دم امواج خواسته های بی پایان بر دلش استیلا می یابد که خود را به همه چیز وابسته کند و موجب انهدام خویشتن گردد و نه از اینکه بیش از حد از نعمت ها و ثروت های دنیا برخوردار نشده، آزرده خاطر می شود.
در زندگی دنیا هم آرزوهای بلند و هم یأس های عمیق، در کمین انسان نشسته اند و هر دو کشنده و تهدیدکننده زندگی اند و آنچه هر دو را در بند می کشد، یاد مرگ است. یاد مرگ هم «آمال» و هم «آلام» را که هر دو بی حد جلوه می کنند، محدود می کند و آن ها را آن چنان که هستند، کوچک نشان می دهد و تاب و طاقت آدمی را افزایش می دهد و او را بر ادامه زندگی قادر می سازد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «از بین برنده لذت ها را بسیار یاد کنید. سؤال شد: آن چیست؟ فرمود: مرگ... و مرگ، اولین منزل از منازل سرای آخرت و آخرین مرحله از مراحل [زندگی] دنیاست». (بحارالانوار، ج6، ص133)

 از منظر نهج البلاغه سخت ترین مانع در مسیر تکامل انسانها غفلت از مرگ است و دیگر اینکه یاد معاد نه تنها دارای آثاری مثبت در سرای ابدی خواهد بود بلکه آثار آن در زندگی دنیوی نیز قابل توجه است.

امام علی (علیه السلام) نیز یاد مرگ و قیامت را اصلاحگر انسان و تربیت کننده روح دانسته و می فرماید: «به هنگام تصمیم بر کارهای زشت، مرگ را که نابودکننده لذت ها و مکدرکننده شهوت و قطع کننده آرزوهاست، به یاد آورید». (نهج البلاغه، خطبه 99)
همچنین آن حضرت برای اصلاح و تربیت نفس، از اهرم اعتقاد به آخرت استفاده می کند. این اهرم به اندازه ای قوی است که گاه بزرگانی مانند «هَمّام» با شنیدن «خطبه متقین»، قالب تهی می کنند.
امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه پس از تلاوت سوره تکاثر می فرماید: «شب یا روزی که رخت سفر مرگ در آن بسته اند، برای آنان جاودانه شده، خطرات آن جهان را وحشتناک تر از آنچه می ترسیدند، یافتند و نشانه های آن را بزرگ تر از آنچه در نظر داشتند، مشاهده کردند. برای وصول به هر یک از دو نتیجه بهشت و یا جهنم تا محل قرارگاهشان، مهلت داده شده و عالمی از بیم و امید، برایشان فراهم ساخته اند. اگر می خواستند آنچه را که در آنجا مشاهده کرده و با چشم دیده اند، توصیف کنند، زبانشان عاجز می شد». (نهج البلاغه، خطبه 221)
با توجه به مطالب یاد شده، به خوبی روشن می گردد که اعتقاد به حیات پس از مرگ و حوادث آن، قوی ترین عاملی است که می تواند شهوات حیوانی انسان را به زنجیر کشیده، کنترل و تعدیل نماید. چنان که امام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر می فرماید: «لَنْ تَحْکمَ ذَلِک مِنْ نَفْسِک حَتَّی تُکثِرَ هُمُومَک بِذِکرِ الْمَعَادِ إِلَی رَبِّک؛ تو بر خود مسلط نشوی، مگر آن گاه که همّت تو در یاد از قیامت و بازگشت به سوی خداوند بیشتر شود». (نهج البلاغه، نامه 53)
بنابراین، اعتقاد به حیات پس از مرگ و حوادث آن، قوی ترین عاملی است که می تواند شهوات حیوانی انسان را به زنجیر کشیده، کنترل و تعدیل نماید.

برداشتی از نهج البلاغه: تسلیت امام (علیه السلام) به عزادار

شخصی از دنیا رفته بود، امام علی علیه السلام نزد بازماندگان آن شخص رفت و به آنها چنین تسلیت گفت:
«این مرگ، از شما شروع نشده و به شما نیز پایان نمی یابد این رفیق و دوست تازه گذشته شما گاهی مسافرت می رفت، اینک نیز به مسافرت رفته. اگر از این سفر بازگشت، بسیار خوب و گرنه شما به سوی او خواهید رفت».(نهج البلاغه، حکمت 356)
به این ترتیب، امام هم بازماندگان را دلداری داد (که این یک مسأله همگانی است) و هم درس عبرتی به آنها آموخت که روزی شما نیز به کاروان مرگ ملحق خواهید شد.


منابع: 
سایت اندیشه قم 
سایت حوزه 
نهج البلاغه، حکمت 356