چندتایی زدند با پا در


تا که افتاد روی زهرا، در




گیرم از دست سنگ ها نشکست !!


چه کند بار شیشه اش با ، در



همه کج رفته اند ...حتی میخ


همه لج کرده اند ...حتی در




کم نیاورده است ، اما شال ...


کم نیاورده است ، اما در...




سرش از ازدحام ناچارا...


یا به دیوار میخورد یا در




می کشیدند از توی کوچه


فاطمه را یکی یکی تا در




دختری داد میزند : بابا


دختری داد میزند : مادر 



علی اکبر لطیفیان