مثل همیشه دلتنگی...

دلتنگ یه جا،اون طرف مرز ایران یه جائی به اسم کربلا...

 

جائی که خیلی ها دلتنگش هستن واین دلتنگی روهم فقط اونهائی بهتر میفهمن که رفتن کربلا...

 

ای کاش نصیب ما هم میشد...

 

دلتنگ جائی که بهش میگن بین الحرمین...یه طرف حریم شاه...یه طرف حریم بیرق دار حسین...

 

همیشه به همه میگم خوش بحال کسی که نرفت کربلا...آخه اونی که رفت کربلا

 

 

یه دلتنگی داره و کسی که نرفت یه دلتنگی...

اما دلتنگی اونی که رفت کربلا سخت تره...

 

اخه میگن اونی که اولین بار رفت کربلا هنوز بهت کربلا اونو گرفته...

 

تازه میاد عادت کنه که سفر تموم میشه ...ببهش میگن باید بریم...

 

خوش بحال اونهائی که چند بار رفتن کربلا...

 

دوباره دلتنگم دلتنگ کربلا دلتنگ حرم امام ... بین الحرمین...کف العباس...فرات...تل زینبیه...

 

خوشبحال کسی که نرفت...تا میتونید نرید کربلا...

 

اما اگه رفتید به یه بار قانع نشید...نگید دیگه چیزی نمیخوام...اگه رفتید خودتون به هرآب وآتیشی بزنید تا دوباره برید کربلا...

 

گاهی وقتا هم میشه برا رفع دلتنگی رفت مشهد...

 

آخه...هرکی که کربلا میره...از حرم رضا میره...

 

بنده ی گدا کجا که مست صبوی رضا بشود...عبد بی حیا کجا که زائر کرب وبلا بشود

 

حرف کربلا رفته ها...

شرمنده مرا کردی...از بس که کرم کردی...آخر تو سگ خودرا...راهی حرم کردی...

اللهم الرزقنی زیارت کربلا...