۶۶ مطلب با موضوع «اتاق شعر» ثبت شده است

شعر زیبای سیدحمید برقعی در وصف امام هادی علیه السلام:


بسم الله الرحمن الرحیم


یادتان هست نوشتم که دعا می‌خواندم/ داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد/ محکمات کلمات تو مسلمانم کرد


کلماتی که همه بال و پر پرواز است/ مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحه غار حراست/ خط به خط جامعه آیینه قرآن خداست


عقل از درک تو لبریز تحیر شده است/ لب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است
همه عمر دمادم نسرودیم از تو/ قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو


من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم/ عرق شرم به پیشانی دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو/ فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو


دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد/ شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم/ رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم


تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران/ دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست/ کلماتم کلماتی‌ست حقیر ای باران


یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود/ یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم/ مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران

۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۵۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

میلاد حضرت زینب سلام الله علیها


بسم الله الرحمن الرحیم


وقت نزول رحمت حق از سحاب شد

یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد

 

مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است

آنگونه که دل همه ی ما خراب شد

 

زهراترین ستاره ی زهرا طلوع کرد

نوری دمید و قبلگه آفتاب شد

 

بعد از طلوع مِهر رخش دل جلا گرفت

در ذره ذره های دلم انقلاب شد

 

ادامه مطلب...
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۰۶ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

میلاد حضرت اخت الحسین زینب کبری

بسم الله الرحمن الرحیم


کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است

اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است


نام زینب با حسین حک گشته در ایوان دل

دل که شد بیت الحسین نقش ونگارش زینب است


شیعه دارد در دلش یکتا کتاب قیمتی

ناشرش باشد حسین ، آموزگارش زینب است


هرکه نازد بر کسی زینب بنازد بر حسین

جان زهرا این حسین دار و ندارش زینب است

ابراهیم صاحبی

۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۵۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

آنانکه خاک را...


یا علی بن موسی الرضا

آنانکه خاک را به نظر کیمیــــا کنند

از یمن تربت شه کرببــــــــــلا کنند

آنانکه دیده اند ضریح حســــــین را

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

در حسرت زیارت تو عاشقان تو

درروضه جای صحن وسرایت صفا کنند

جامانده های قافله ء اربعین تو

آقا دوای درد دل خود کجا کنند

جا تنگ بوده است و یا ما اضافه ایم

مردم به چشم طعنه نگاهی به ماکنند

باشد حسین؛ کرببلا مال خوبها

بدها بگو که عقده دل با چه وا کنند

ما هم دل شکسته به دست می رویم تا

ما را غبار صحن و سرای رضا کنند…
۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۸:۵۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

خدا می‌خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد


خدا می‌خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد

کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد


خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت

که حتّی ماورای دیده‌ی روح الامین باشد


علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج

به پیغمبر نشانش داد تا حقّ الیقین باشد


خدا می‌خواست از رخساره‌ی خود پرده بردارد

خدا می‌خواست تا دست خودش در آستین باشد


علی حبّه جنّه، قسیم النّار و الجنّه

خدا می‌خواست آن باشد ،خدا می‌خواست این باشد


به جز نام علی در پهنه‌ی تاریخ نامی نیست

که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد


مرا تا خطبه‌های بی الف راهی کن و بگذار

که بعد از خطبه‌ی بی‌نقطه ی تو نقطه چین باشد


مرا در بیت، بیت شعرهایم دستگیری کن

غزل های تو بی اندازه باید دلنشین باشد


غزل لطف خداوند است، شاعر ها خبر دارند

غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد

  

  

۰۹ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۲۳ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

اشعار میلاد حضرت بقیةالله 4


بسم الله الرحمن الرحیم



امشب بهانه ها همگی جور می شود

حتی شراب کاسه ای از نور می شود

وقتی نگاه یار قدم رنجه می کند

چشم تمام صاعقه ها کور می شود

بهر خوش آمدید به پای ادیب عشق

شعر و شعور اهل ادب شور می شود

لعلی که غمزه های نگاهش درست کرد

والله باعث تب انگور می شود

از بس که محو او شده ماه چهارده

پشت نقاب، جلوه ی مستور می شود

بلقیس را بگو که سلیمان ما ببین

آن کس که شاه روبرویش مور می شود

با زلف ذوالفقار زِ قبضه درآمده

دنیا برای خصم علی گور می شود

وقتی دعای فاطمه پشت و پناه اوست

چشم حسود از نظرش دور می شود

امشب جمال محشر کبری جلا گرفت

ذکر اَنَا الحق است که شیپور می شود

۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۵:۰۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

اشعار میلاد حضرت بقیةالله 3


بسم الله الرحمن الرحیم


اى صاحب ولایت و والاتر از همه

اى چشمه حیات و افاضات دائمه

اى ابتداى خلقت و سر حلقه وجود

اى انتهاى سلسله اولیاء همه

از جلوه تو، خلقت عالم شروع شد

 از عمر تو، به دور زمان، حُسن خاتمه

ما بقی در ادامه مطلب...

ادامه مطلب...
۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۵:۰۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

اشعار میلاد حضرت بقیةالله 2

بسم الله الرحمن الرحیم


مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا

کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست

قطره شدم که راهی دریا کنی مرا

پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم

شاید قرار نیست مداوا کنی مرا

من آمدم که این گره ها وا شود همین!

اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا

حالا که فکر آخرتم را نمیکنم

حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا

من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام

وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا

آقا برای تو نه ! برای خودم بد است

هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا

من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی

وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا

این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین

شاید غلام خانه زهرا کنی مرا


علی اکبر لطیفیان


۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۴:۵۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

اشعار میلاد حضرت بقیةالله

بسم الله الرحمن الرحیم




آن روز کـــــــه مــــا را ز گــــل خـــام ســـــرشتند

در مـــــدرســـــه عـــشــــــــــق شـــما نام نوشــتند



چــــون روز ازل نــــــام مــــــرا شــــــیعـــه نهادند

جـــــز عـــشق تــو مــــهدی(عج) دگرم هیچ ندادند



آقـــــا هـــــمـــــــه جـــا نـــام شــما ورد زبان است

بــــر منــــتـــظــرت هــــجــر شـــما بار گران است



آن غـــایــــب حــاضــــر که رهش راه نجــات است

او یـــوسف زهـــراست که در قـــید حــــــیات است



وصــــــل تــــو بــــهاریـــســــت کـــه پـــاییز ندارد

روی تـــــو جـــــمــــالــیـــــست که مـــه نیز ندارد



آقـــــا دل ما شــــعــبه ای از عشـــــــــق وصالت

خـــارج ز شــــمار اســـــت همه لطــف و کمالت

محسن زعفرانیه

۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۴:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

من حقّم است هشت گرفتم چرا که من



بسم الله الرحمن الرحیم




" دوازده "

من حقّم است هشت گرفتم چرا که من
یک جمله هم نساخته ام با دوازده

با چند نمره  باشد اگر  رد نمی شوی
یک ، دو ، سه ، ... ، هفت ، هشت، نَه آقا دوازده

بی تو تمامِ اهل قیامت رفوزه اند
ای نمرۀ قبولی ِ دنیا، دوازده


ثانیه های کـُند توسل می آورند
یا "صاحب الزمان خدا" یا "دوازده"

حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی است
آقا چقدر مانده زمان تا دوازده

امروز اگر نشد ولی یکروز می شود
ساعت به وقت شرعی زهرا (س) دوازده

علی اکبر لطیفیان


۲۹ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۳۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
علی علوی