بسم الله الرحمن الرحیم


داستان های کوتاه درباره امام حسن (علیه السلام)


 

نویسنده: مهرداد پزش پور




 

مهربانی 
 

مهربانی با بندگان خدا از ویژگی های بارز ایشان بود. اَنس می گوید که روزی در محضر امام بودم. یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست، وارد شد و آن را به دست امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی! من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم. گفتم: ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها شاخه گلی به شما هدیه کرد، آن گاه شما او را آزاد می کنید؟» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: «و اذا حییتم بتحیه فحیّوا باحسن منها؛ هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید». (نساء: 86)
سپس امام فرمود: «پاداش آزادی در برابر مهربانی او آزادی بود».(1)

مهربانی در برابر نامهربانی 
 

همواره امام، مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفت، حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود. چنان که نوشته اند، امام، گوسفند زیبایی داشت که به آن علاقه نشان می داد. روی دید گوسفند، خوابیده است و ناله می کند. جلوتر رفت و دید که پای آن را شکسته اند. امام از غلامش پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است:؟ غلام گفت: «من شکسته ام.»
حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای اینکه تو را ناراحت کنم». امام با تبسمی دل نشین فرمود: «ولی من در عوض، تو را خشنود می کنم، و غلام را آزاد کرد». (2)