بسم الله الرحمن الرحیم


 معجزات سید الساجدین علیه السلام

امام سجاد

مروی است که حجاج بن یوسف، وقتی امام زین العابدین(علیه السلام) را در بغداد حبس کرده بود، مردی دیگر نیز در زندان بود. شبی آن مرد به یاد فرزندان خود بسیار گریست. حضرت از نور باطن دانست که گریه او از چیست. چون از نماز فارغ شدند و از شب، نیمه بگذشت امام زین العابدین(علیه السلام) بدو فرمود: می خواهی که به خانه خود روی و عیال و فرزندان خود را ببینی؟

آن مرد را بعد از استماع این سخن، گریه غالب شده، جواب نتوانست داد. آن حضرت فرمود: دست به من ده و چشم بر هم نه. آن مرد دست به دست آن حضرت داد و چشم بر هم نهاد. بعد از لمحه ای، حضرت فرمود: چشم بگشا. چون چشم بگشود، خود را در خانه خود دید. حضرت فرمود: برو عیال و فرزندان خود را ببین و عهد، تازه کن و احوال طفلان خود معلوم کرده، بیا.

آن مرد به خانه رفته و فرزندان و اهلبیت خود را بدید و ایشان احوال امام سجاد(علیه السلام) را پرسیدند. چون احوال آن حضرت را بیان نمود، به گریه و زاری افتادند و می گریستند. چون گریه و زاری ایشان را بدید، بیرون آمد و به خدمت حضرت سجاد(علیه السلام) رسید.

آن حضرت، دستش بگرفت و فرمود: چشم بگشا. چون چشم خود گشود، خود را در بغداد، در اندرون زندان دید.

مروی است که در آن ایام امام سجاد(علیه السلام) هجده ساله بود و در دوازده سالگی، علمای زمان را درس می داد و آداب شریعت، تعلیم می فرمود.

 

شفای بیمار با دعای امام سجاد علیه السلام     

حضرت علی بن الحسین علیه السلام نسبت به خانمی به نام «حبابه والبیه» دو کرامت عجیب:

1- « حبابه والبیه » می گوید: به حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) وارد شدم و در صورتم ( برص؛ پیسی ) عارض شده بود، حضرت دستش را بر آن گذاشت و به طور کلی از بین رفت. سپس فرمود: ای حبابه در پیروان ابراهیم غیر از ما و شیعیان ما از این مرض بهبودی نمی یابند.

2- امام باقر علیه السلام فرمودند: حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) برای « حبابه والبیه » دعا کردند و در پرتو دعای حضرت خداوند جوانی او را به او برگرداند و با انگشتان به او اشاره نمودند و در همان لحظه حائض گردید. و در آن موقع او یکصد و سیزده سال از عمرش می گذشت.

این دعای مستجاب و این اشاره الهی و تصرف در تکوین نشانه مقام ولایه الهی حضرت سجاد (علیه السلام) است.

« حبابه والبیه » می گوید: به حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) وارد شدم و در صورتم ( برص؛ پیسی ) عارض شده بود، حضرت دستش را بر آن گذاشت و به طور کلی از بین رفت. سپس فرمود: ای حبابه در پیروان ابراهیم غیر از ما و شیعیان ما از این مرض بهبودی نمی یابند
از قرآن مجید نیز در زمینه مکالمه دو ملک که برای عذاب قوم «لوط» آمده بودند و قبل از آن در منزل حضرت ابراهیم(علیه السلام) میهمان شدند و به خانم او مژده فرزندار شدن دادند، خانم حضرتکه اساساً نازا و بسیار پیر بود با تعجب گفت آیا من بچه دار می شوم در حالیکه خود نازا و پیره زن هستم و شوهرم هم پیرمرد است؟! آنها گفتند آیا تو از امر الهی تعجب می کنی ؟! «و امرتُه قائمه فضحکت فبشر ناها باسحق و من و راء اسحق یعقوب _ قالت یا ویلتی ءاله و انا عجوز و هذا بعلی ان هذا لشی عجیب _ قالو تعجبین من امر الله. . . » (73 / 71)

در بعضی از روایات آمده است که « فضحکت » به معنای « حاضت » هست در همان لحظه خانم حیض شد. بنابر این هر گاه امر الهی به موضوعی تعلق بگیرد آن محقق خواهد شد. « انما امره الی اله اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون»(82 / یس )

یعنی هر آینه چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می گوید: باش پس اولیاء الهی نیز مظهر و تجلی امر الهی هستند و اراده الهی از کانال وجود آنها به منصه ظهور می رسد.


منبع :

سایت حوزه