بسم الله الرحمن الرحیم
سخنان امام حسن علیه السلام
قیلَ : فَمَا الدَّنِیَّةُ؟ قالَ : النَّظَرُ فِی الیَسیرِ ومَنعُ الحَقیرِ؛
پرسیدند : فرومایگى چیست؟ فرمود : «خُرده بینى و دریغ کردن اندک».
قیلَ : فَمَا الشُّحُّ؟ قالَ : أن تَرى ما فی یَدَیکَ شَرَفاً وما أنفَقتَهُ تَلَفاً؛
پرسیدند : بخل چیست؟ فرمود : «آنچه را در دست خود ببینى [و نگهدارى] ، مایه شرف پندارى و آنچه را انفاق کنى ، از دست رفته بدانى.
قیلَ فَمَا الفَقرُ؟ قالَ : شَرَهُ النَّفسِ إلى کُلِّ شَیءِ؛
پرسیدند : نیازمندى چیست؟ فرمود : «آزمندى نفس به هر چیز».
ما تَشَاوَرَ قَومٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشدِهِم؛
هیچ مردمى با هم مشورت نمىکنند ، مگر آن که به راه پیشرفتِ خویشرهنمون خواهند شد.
اَللَّومُ أن لاتَشکُرَ النِّعمَةَ؛
فرومایگى این است که سپاسِ نعمت نگزارى.
اَلقَریبُ مَن قَرَّبَتهُ ، المَوَدَّةُ وإن بَعُدَ نَسَبُهُ ، والبَعیدُ مَن باعَدَتهُ المَوَدَّةُ وإن قَرُبَنَسَبُهُ؛
خویشاوند ، کسى است که دوستى ، او را به آدمى نزدیک ساخته ، گرچه
نژاد (و تبار) او دور باشد ؛ و بیگانه کسى است که از دیدگاه دوستىدور است ، هر چند تبار (و نژاد) او نزدیک باشد.
مَنِ اتَّکَلَ عَلى حُسنِ الاِختِیارِ مِنَ اللّهِ لَهُ لَم یَتَمَنَّ أنَّهُ فی غَیرِ الحالِ الَّتِیاختارَهَا اللّهُ لَهُ؛
هر که بر نیکْگزینىِ خداوند پشتْگرم باشد ، آرزو نمىکند در وضعىجز آنکه خدا برایش اختیار فرموده ، قرار گیرد.
اَلخَیرُ الَّذی لاشَرَّ فیهِ : اَلشُّکرُ مَعَ النِّعمَةِ وَالصَّبرُ عَلَى النّازِلَةِ؛
خیرى که هرگز شرّى در آن نیست ، شکر بر نعمت و صبر بر ناگوارىهاست.
اَلعارُ أهوَنُ مِنَ النّارِ؛
ننگ ، آسانتر از دوزخ است.
سُئِلَ عَنِ المُرُوَّةِ؟ فقالَ : شُحُّ الرَّجُلِ عَلى دینِهِ وإصلاحُهُ مالَهُ وقیامُهُ بِالحُقوقِ؛
او را از مردانگى پرسیدند [که چیست] . فرمود : اینکه مرد دریغش آید بر دین خود [که چیزى از آن بکاهد] ، و اصلاح مال است [به نیامیختن حرام و پرداختن زکات] و بر پا داشتن حقوق (و فرایض).
اَلتَّقوى بابُ کُلِّ تَوبَةٍ ورَأسُ کُلِّ حِکمَةٍ وشَرَفُ کُلِّ عَمَلٍ؛
تقوا ، باب هر توبه و سرآمد هر حکمت ، و [مایه] شرافت هر کارىاست .
إذا أضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالفَریضَةِ فَارفَضوها؛
هرگاه مستحبّات به واجبات زیان رساند [و مانع انجام دادن فرایض شود] ، آنها را ترک کنید.
مَن تَذَکَّرَ بُعدَ السَّفَرِ اعتَدَّ؛
هرکه دورى راه سفر را به یاد آرد ، [با توشه گرفتن] آماده شود.
لایَغُشُّ العاقِلُ مَنِ استَنصَحَهُ؛
خردمند ، به کسى که از او راهنمایى مشفقانه بخواهد ، خیانت نکند.
إذا لَقِىَ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُقَبِّل مَوضِعَ النُّورِ مِن جَبهَتِهِ؛
هرگاه یکى از شما با برادر خود دیدار کند ، باید محلّ نورخیز پیشانى او را ببوسد.