بسم الله الرحمن الرحیم
چرا امام علی از خود و اهل بیت(علیهم السلام) تعریف می کنند؟
در کتاب مبارک «نهج البلاغه» سخنان گهرباری از امیرالمومنین (علیه السلام) پیرامون معرفی اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده است که می تواند گره گشای پاره ای مسائل معرفتی و اعتقاد بوده باشد.
آنچه در این مکتوب کوتاه تقدیم می شود قسمتی از آن احادیث پربار است که در بعضی موارد با اندکی توضیح همراه است. لازم است در آغاز، به یک شبهه پاسخ بدهیم. شبهه آنست که آیا مقام امیرالمومنین و آن عرفان والا با تعریف از خود و با بستگان خود سازگار است؟ اما پاسخ: با صرف نظر از تفصیل پاسخ هایی که می توان به این شبهه ارائه کرد فقط یک نکته را یادآور می شویم. و آن اینکه: اگر آن حضرت این سخنان را نمی فرمودند شاید جای بیشتری برای شبهه وجود داشت!! چون حضرت به عنوان امام معصوم و حجت خداوند متعال و هادی امّت باید صفات خود و سائر اهل بیت (علیهم السلام) را تبیین کنند تا مردم به سوی آن ها هدایت شوند.
در واقع این عمل حضرت و سائر اهل بیت (علیهم السلام) در راستای سعادت آفرین برای جامعه است و نه العباذ بالله تعریف تمجیدی که احیاناً ما انسان های ناقص از خود و دیگران به انجام می رسانیم شاهد روشن این سخن آنستکه حضرت از بسیاری از بستگان خود و بلکه قریب به اتفاق ایشان چنین توصیفاتی بیان نفرموده اند. چون آنان از امامان امت نبوده اند تا چنان صفاتی داشته باشند تا معرفی آن ها لازم بوده باشد. به عبارت دیگر لازمه همان عرفان والا، همین هدایتگری است و اصولاً عرفان کامل آن است که عارف را پس از طی مراحل دشوار، به هدایت خلق وادارد نه آنکه او را به گوشه نشین و دوری از جامعه فرا بخواند.
اما اصل مقاله: می فرمایند: لایقاس بآل محمد من هذه الهه احد و لایسوّی بهم من جرت نعمتهم علیه ابداً هم اساس الدین و عمادل المقین الیهم یفیء الغالی و بهم یلحق التالی و لهم خصائص حق الولایه و فیهم الوصیه و الوراثه. [1]
احدی از این امت قابل مقایسه با آل محمد (صلی الله علیه واله وسلم) نیست. کسی که برخوردار از نعمت اهل بیت (علیهم السلام) است؛ ابداً برابر با ایشان نیست (وی بر سر سفره آل محمد (علیهم السلام) نشسته است و مهمان با میزبان و صاحب نعمت، برابر نیست) آل محمد پایه دین و استوانه و ستون یقین هستند. آنان که تندرو هستند به سوی آنان باید باز گردند و آنان که اهل اهمال و کوتاهی هستند باید ملحق به ایشان شوند. خصوصیّات و صفات حکومت و ولایت بحقّ را فقط ایشان دارا هستند و جانشین و وراثت از رسول خدا (صلوات الله علیه واله وسلم) از یاری ایشان است.
ما مأمور به اقتداء به آن ذوات نورانی و پاک هستیم ولی به هر جایی از مدارج کمال و انسانیت که بار یابیم اولاً به هدایت آن وسائط فیض بوده است و ثانیاً هیچ گاه به درجه والای فضایل آن ذوات مقدّس نخواهیم رسید گرچه همان درجات عالیه که برای ما ممکن الوصول است نیز بسیار والا و عالیقدر است!
خواننده محترم توجه دارد که عبارت «لا یقاس بآل محمد من هذه الامه احد» به هیچ وجه منافی با امکان اقتدا و لزوم الگوگیری از آل الله (علیهم السلام) نیست. چون اصولاً اهل بیت اگر دارای چنان صفاتی ارجمند هستند پس حتماً شایسته اقتدا هستند و اصلاً معنای امام یا حداقل یک معنای امام همان پیشوایی و الگو شدن است و اگر چنین نبود اصلاً ما را مأمور به اقتدا به آن اولیای الهی نمی کردند.
به بیان دیگر و شاید عمیق تر ما مأمور به اقتداء به آن ذوات نورانی و پاک هستیم ولی به هر جایی از مدارج کمال و انسانیت که بار یابیم اولاً به هدایت آن وسائط فیض بوده است و ثانیاً هیچ گاه به درجه والای فضایل آن ذوات مقدّس نخواهیم رسید گرچه همان درجات عالیه که برای ما ممکن الوصول است نیز بسیار والا و عالیقدر است!
امیرالمومنین (سلام الله علیه) در فرازی دیگر از همان خطبه می فرمایند: هم موضع سرّه و لجأ امره و عیبه علمه و موئل حکمه و کهوف کتبه و جبال دینه بهم أقام انحناء ظهره و اذهب ارتعاد فرائضه. [2] ایشان جایگاه اسرار خداوندی، پناهگاه امر الهی و مخزن علم خدا و مرجع حکمت های ربوبی و نگاهبان کتب خداوند و کوه های مستحکم دین خداونداند. خداوند فقط به وسیله ایشان قد خمیده دین را راست نمود و لرزش آن را از میان برد. ملاحظه می فرمایید! تعابیر بسیار شگفت آمیز و در خور تأمل است. هر صفت از این صفات محتاج بررسی ها و نکته سنجی های دقیقی می باشد. در اینجا و از باب نمونه و با اقرار به قلت سرمایه علمی فقط به ذکر سه ویژگی از ویژگی های فوق می پردازیم. موضع سرّ خداوند یعنی چه؟ شاید بتوان گفت سرّ خداوند یعنی اسرار عالم آفرینش و آنچه که خداوند برای تدبیر عالم خلقت و مدیریت حوادث آن قرار داده است.
کما اینکه جناب صدوق در کتاب «التوحید» از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل می کند که حضرت در پاسخ به شخص که عرض نمود: اخبرنی عن القدر به من از قدر خبر بده، فرمودند: سرّالله فلاتکلّفه، [3] راز خداوند است پس خود را به زحمت میفکن. البته به نظر می رسد «موضع سرّه» معنایی گسترده تر از «قدر» داشته باشد چنانچه از روایت کتاب توحید هیچ گونه انحصاری دریافت نمی شود. اما تعبیر بعدی « لجا امره» بود. ظاهراً «لجا» یعنی پناهگاه، اما امر به چه معناست؟ یک معنای آن می تواند معنای متعارف آن باشد یعنی الزمات و بایدهایی الهی چه فردی و چه اجتماعی در پناه آل الله (علیهم السلام) حفظ می شوند. یعنی اشاره باشد به همان وظایف الهی امام یعنی تبیین و اجرای دستورات دین چه در صحنه اجتماعی و چه در بعد فردی. معنای دیگر امر می تواند ناظر به بعد حکومت خدایی باشد.
شبهه آنست که آیا مقام امیرالمومنین و آن عرفان والا با تعریف از خود و با بستگان خود سازگار است؟ اما پاسخ: با صرف نظر از تفصیل پاسخ هایی که می توان به این شبهه ارائه کرد فقط یک نکته را یادآور می شویم. و آن اینکه: اگر آن حضرت این سخنان را نمی فرمودند شاید جای بیشتری برای شبهه وجود داشت!! چون حضرت به عنوان امام معصوم و حجت خداوند متعال و هادی امّت باید صفات خود و سائر اهل بیت (علیهم السلام) را تبیین کنند تا مردم به سوی آن ها هدایت شوند
توضیح آنکه به نظر می رسد همانطور که از بعضی از بزرگان نقل شده است لفظ امر در پاره ای از استعمالات خود به معنای «حکومت» است در این صورت معنای این فراز روایت شریف این گونه می شود که آل محمد (علیهم السلام) حافظ حکومت خدایی هستند.معنای سوم که از جامعیتّی فوق العاده برخوردار است به این صورت است که بگویم مراد از «امر» عالم ملکوت است عالمی که از رتبه ای والاتر از عالم خاکی ملک برخوردار است و از جرم و سنگینی آن به دور است و دارای احاطه وجودی نسبت به آن است:
این معنای «امر» را از فرمایشات علامه طباطبائی (قدس الله نفسه الزکیه) [4] می توان دریافت و بر این حدیث شریف تطبیق نمود. آن گاه معنای حدیث این می شود که اهل بیت (علیهم السلام) نگاهبانان و پناهگاه عالم ملکوت هستند که مشرف بر این عالم است. البته روشن است که حافظ اصلی همه را عالم و از جمله عالم ملکوت خداوند سبحان است. اما عیبه علمه خود داستانی جدا دارد: آن گونه که از بعضی کتب لغت [5] به دست می آید: «عیبه» معنایی مانند محل نگهداری اسرار یا اشیاء نفیس دارد. روشن است که وقتی این واژه به «علم الله» اضافه می شود دارای چه معنای بلند بالایی می شود. اولاً علم خداوند علمی جامع و محیط بر همه هستی است و حتی عالم عدم را نیز شامل می شود.
و اصولاً غیبی برای خداوند متصور نیست. ثانیاً علمی است که هیچ احتمال جهل و عدم مطابقت با واقع در آن روا نیست. آن گاه معنای این صفت این می شود که اهل بیت (علیهم السلام) محل امن علم خداوند هستند که چنان صفاتی دارد:
به همین اندازه اکتفاء می کنیم و در مقاله ای دیگر به گوشه ای از سخنان امیرالمومنین (علیه السلام) که در معرفی اهل بیت (علیهم السلام) افاضه شده است می پردازیم (ان شاء الله)
پی نوشت ها :
[1] - نهج البلاغة خطبه 2
[2] - همان خطبه 2
[3] - التوحید ص 365
[4] - به عنوان نمونه: المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 114- 116
[5] - لسان العرب ج 1، ص 634 و مجمع البحوین، ج2، ص 130