بسم الله الرحمن الرحیم


آفات عباداتمان چیست؟!


وقتی آدمی برای جلب توجه دیگران عبادت کند، در حقیقت به شرک در عبادت روی آورده است. این گونه عبادت ها نه تنها انسان را به خدا نزدیک نمی کند؛ بلکه از خدا دورتر نیز می کند و مستوجب عذاب نیز می شود .
عبادت

وقتی دلت از یاد پروردگار غافل شود، هم عبد بودن خودت یادت می رود و هم رب بودن پروردگارت ... آن وقت شیطان هم مجالی می یابد برای بهره برداری بیشتر و بیشتر و تو را ناخودآگاه از اطاعت خدای، به اطاعت خویش می کشاند ... غبار غفلت بر آیینه دلت می نشیند و تو را از خدا جدا می کند ... آنگاه است که دیگر بزرگ بودن یا کوچک بودن گناه برایت فرقی ندارد و هر گناهی از تو سر می زند ...

اما اگر غنچه فطرتت را همیشه در مقابل آفتاب مهر خدا قرار دهی و از سرچشمه نیایش و ستایش و پرستش سیرابش کنی، شکوفا می شود و از تیرگی و لجن و مرداب فاصله می گیرد ...

وقتی دلت خانه عشق و محبت خدا شد، همه بیم ها و امیدهایت متوجه خدا می شود و پرستش و ستایش پروردگار هم ارمغانی با خضوع را برایت به ارمغان می آورد که خودت را در مقابل عظمت پروردگار کوچک می بینی و به ربوبیت خدایت اعتراف می کنی ...

 

عبادت خاشعانه

عبادت خاشعانه همراه با خشیت الهی، نشانه معرفت والای انسان پرستشگر است و نشانه اهل تقوا که امام علی علیه السلام، این صفت را در کنار صفاتی همچون قوت در دینداری و خشوع در عبادت از اوصاف متقین شمرده است: «اَمَّا اللَّیْلُ فَصافُّونَ اَقْدامَهُمْ تالینَ لاَِجْزاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهُ تَرْتیلاً، یُحَزِّنُونَ بِهِ اَنْفُسَهُمْ، وَ یَسْتَثیرُونَ بِهِ دَواءَ دائِهِمْ. فَاِذا مَرُّوا بِآیَة فیها تَشْویقٌ رَکَنُوا اِلَیْها طَمَعاً، وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ اِلَیْها شَوْقاً، وَ ظَنُّوا اَنَّها نُصْبَ اَعْیُنِهِمْ. وَ اِذا مَرُّوا بِآیَة فیها تَخْویفٌ اَصْغَوْا اِلَیْها مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا اَنَّ زَفیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهیقَها فى اُصُولِ آذانِهِمْ فَهُمْ حانُونَ عَلى اَوْساطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِمْ وَ اَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ وَ اَطْرافِ اَقْدامِهِمْ، یَطْلُبُونَ اِلَى اللّهِ تَعالى فى فِکاکِ رِقابِهِمْ؛ اما شب به عبادت می ایستند، اجزای قرآن را شایسته تلاوت می کنند، دل و جان خود را با خواندن آیات قرآن محزون می سازند و در پی درمان دردهای خویش اند. چون به آیات شوق انگیز می رسند، به پاداش های الهی دل می بندند و چون به آیه های هراس انگیز می رسند، با گوش جان به آن ها گوش می دهند، گویا شیون و ناله دوزخیان را با گوش هایشان می شنوند، در پیشگاه خداوند به عبودیت خم می شوند و چهره بر خاک می سایند و با نهایت خاکساری از خداوند دهایی از دوزخ را می طلبند».(1)

محور همه اعمال و ستون دین روایات وارد شده درباره نماز و اهمیت آن بیانگر آن است که اگر نماز پذیرفته شود، باقی اعمال نیز پذیرفته می شود و اگر نماز پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم مردود است. امام علی علیه السلام در این زمینه فرموده است: وَ اعلَم أنَّ کُلَّ شَیءٍ مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ؛ و بدان که هر چیز از کار که به جای آری، تابع و وابسته نماز توست

انسانی این گونه در پیشگاه خداوند به عبادت می ایستد که جانش را در چشمه معنویت شستشو داده باشد که بندگی خدا، انسان را از بند بندگی دیگران آزاد می کند و به عزت و بی نیازی می رساند. انسانی که بنده خدا شده باشد، در حقیقت آزاد شده است. 

 

عبادت خالصانه

اما وقتی آدمی برای جلب توجه دیگران عبادت کند، در حقیقت به شرک در عبادت روی آورده است. این گونه عبادت ها نه تنها انسان را به خدا نزدیک نمی کند؛ بلکه از خدا دورتر نیز می کند و مستوجب عذاب نیز می شود: «لاَ یَنفَعُ  عَبدَاً ـ وَ إن أجهَدَ نَفسَهُ وَ أخلَصَ فِعلَهُ ـ أن یَخرُجَ مِنَ الدّنیَا لاقیاً رَبَّهُ بِخَصلةٍ مِن هَذِهِ الخِصالِ لم یَتُب مِنها أن یُشرِکَ بِاللهِ فِیمَا افتَرَضَ اللهُ عَلیهِ مِن عِبَادِتِهِ؛ اگر انسان یکی از صفات ناپسند را داشته، بدون توجه خدا را ملاقات کند، هر چند خود را به زحمت اندازد یا عملش را خالص گرداند، برایش فایده ای نخواهد داشت و از جمله آن صفات ناپسند این است که شریکی برای خداوند در عبادات واجب برگزیند».(2)

انسانی که عبادتش در نهان به گونه ای است و در برابر چشم مردم به گونه دیگر، دچار این آفت و آسیب اخلاقی شده است و از پرستش ریایی بهره ای نمی برد. حالا با خودت اندیشه کن. عبادت تو چگونه است؟ ...

«وَ مَن لَم یَختَلِف سِرُّهُ وَ عَلانیَتَهُ وَ فِعلُهُ وَ مَقَالَتُهُ فَقد أدَّی الأمَانَةَ وَ أخلَصَ العِبَادَةَ؛ کسی که پنهان و آشکارش و کردار و گفتارش یکسان باشد، امانت الهی را ادا کرده و در بندگی و پرستش راه اخلاص پیموده است».(3)

غرور

آفت عبادت

عبادت هم مانند دیگر چیزها، آفتی دارد که اگر آنسان به آن دچار شود همه عبادتش را از بین برده است و آن، عُجب و خودپسندی و غروری است که آدمی را از عبادت بیشتر محروم می کند. آدمی که دچار عُجب و خودپسندی شده باشد، خود را در بالاترین درجات بندگی احساس می کند، میان خود و دیگران فاصله می اندازد و دیگران را به دیده تحقیر می نگرد. چنین انسانی هم از ثواب خدا محروم می ماند و هم از عبارتش بهره ای نمی برد.

رانده شدن شیطان از درگاه الهی نیز ریشه در همین صفت ناپسند و زشت داشت که هم موجب رانده شدن او از درگاه الهی شد و هم موجب حبط و نابودی اعمالش شد. امام علی علیه السلام ماجرای او را این گونه بیان می کند: «فَاعْتَبِروا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللهِ بِإِبْلِیسَ، إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ، وَجَهْدَهُ الْجَهِیدَ، وَکَانَ قَدْ عَبَدَ اللهَ سِتَّةَ آلاَفِ سَنَة، لاَ یُدْرَى أمِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الاْخِرَةِ، عَنْ کِبْرِ سَاعَة وَاحِدَة فَمَنْ بَعْدَ إِبْلِیسَ یَسْلَمُ عَلَى اللهِ بِمِثْلِ مَعْصِیَتِهِ؟؛ از نحوه برخورد خداوند با ابلیس عبرت بگیرید. خداوند، عمل دراز مدت و کوشش فراوان ابلیس را به خاطر عُجب، تباه و نابود ساخت، در حالی که او شش هزار سال خدا را عبادت کرده بود که معلوم نیست از سال های دنیا بود یا از سال های آخرت؛ و این همه به خاطر یک ساعت تکبر ورزیدن و ترک فرمان الهی بود. اینک کیست که پس از ابلیس ( با آن سابقه و با آن برخورد خدا با او) ایمن باشد و با داشتن گناهی همانند گناه ابلیس دچار مۆاخذه نشود؟».(4)

برترین عبادت نیایش در پیشگاه خداوند، امری فطری و نهفته در درون بشر است که لذتی روحی و آرامشی روانی را برای آدمی به ارمغان می آورد. قرآن نیز به انسان توصیه می کند از صبر و نماز استعانت بجوید: « وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»؛ « از صبر و نماز یاری جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوس های درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید)».(5)

عبادت هم مانند دیگر چیزها، آفتی دارد که اگر آنسان به آن دچار شود همه عبادتش را از بین برده است و آن، عُجب و خودپسندی و غروری است که آدمی را از عبادت بیشتر محروم می کند. آدمی که دچار عُجب و خودپسندی شده باشد، خود را در بالاترین درجات بندگی احساس می کند، میان خود و دیگران فاصله می اندازد و دیگران را به دیده تحقیر می نگرد. چنین انسانی هم از ثواب خدا محروم می ماند و هم از عبارتش بهره ای نمی برد

 امام علی علیه السلام از این برترین عبادت با تعبیرهای مختلفی یاد کرده است که در حقیقت هر یک از آن ها، یکی از ویژگی های این عبادت برتر ـ نماز ـ است: نماد آیین و وسیله تقرب به خدا نماد و شعار اسلام، نماز است که در حقیقت جوهره این آیین پر نور و جاوید می باشد:« وَ إقَامُ الصَلاةِ فَانَّهَا المِلَةُ؛ و برپایی نماز، همان آیین و دینداری است».(6)

 امام علی علیه السلام در ضمن خطبه ای ارکان دین و اسلام را بر شمرده است که عبارتند از: ایمان، جهاد، توحید، اخلاص و نماز. نماز، هماهنگی و همصدایی با همه کائنات در ذکر و تسبیح خداست که باید حق آن را شناخت و با اهتمام ورزیدن به آن و جدی گرفتنش، آن حق عظیم را ادا کرد: «وَقَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنَ الْمُۆْمِنِینَ الَّذِینَ لاَ تَشْغَلُهُمْ عنْهَا زِینَةُ مَتَاع، وَلاَ قُرَّةُ عَیْن مِنْ وَلَد وَلاَ مَال، یَقُولُ اللهُ سُبْحَانَهُ: رِجَالٌ لاَ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ وَإِقَامِ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ؛ حق نماز را کسانی از مۆمنان می شناسند که نه زیور وکالای دنیوی آنان را از نماز باز می دارد و مشغول می سازد، نه نور چشمی هایی از فرزندان و ثروت، همان ها که خداوند درباره شان می فرماید: مردانی که نه تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خدا و برپایی نماز و پرداخت زکات، باز نمی دارد و سرگرم نمی کند».(7)

محور همه اعمال و ستون دین روایات وارد شده درباره نماز و اهمیت آن بیانگر آن است که اگر نماز پذیرفته شود، باقی اعمال نیز پذیرفته می شود و اگر نماز پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم مردود است. امام علی علیه السلام در این زمینه فرموده است: « وَ اعلَم أنَّ کُلَّ شَیءٍ مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ؛ و بدان که هر چیز از کار که به جای آری، تابع و وابسته نماز توست».(8) همچنین امام علیه السلام نماز را ستون دین دانسته است که همان گونه که اگر ستون و پایه ای برای ساختمان وجود نداشته باشد، ساختمانی هم وجود نخواهد داشت و اگر آن ستون و پایه در هم فرو بریزد، همه آن ساختمان فرو خواهد ریخت؛ نسبت نماز هم به دین همین گونه است: «الله، الله، فِی الصَّلاةِ فَانَّهَا عَمودَ دینِکُم؛ خدای را، خدای را درباره نماز؛ چرا که آن، ستون دین شماست».(9)    

 

پی نوشت ها :

1. نهج البلاغه، خطبه 193.

2. همان، خطبه 153.

3. همان، نامه 26.

4. همان، خطبه 192.

5. بقره: 45.

6. همان، خطبه 110.

7. همان، خطبه 199.

8. همان، نامه 27.

9. همان، نامه 47.