بسم الله الرحمن الرحیم
"غدیر" نقطه آغاز اتحاد شیعه و سنّی !
ضمن عرض تبریک و شادباش به مناسبت فرارسیدن عید سراسر سرور و برکت غدیر قبل از ورود به مطلب اصلی مقاله توجه خواننده ی محترم را به ذکر پنج نکته جلب می نماید.
اول: ضروری است متذکر شویم پرداختن و بازخوانی ادله ی متقن امامت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به هیچ روی نباید مغایر با هدف مقدس اتحاد بین مسلمین تلقی شود چرا که مسأله وحدت مسلمین هیچگونه تهافت و سرجنگی با ارائه ادله ی طرفین ندارد همانطور که هیچگاه از دل ادله ی بسیار روشن امامت امیرالمۆمنین (علیه السلام) مسأله ی معانده و تخاصم با سایر مسلمین استخراج نمی شود. بلکه برخلاف بعضی دیدگاههای سطحی نگر آدمی هر چقدر دارای اعتقاد و معرفت عمیق تری نسبت به حضرت علی بن ابیطالب باشد بیشتر برمسأله ی وحدت پای خواهد فشرد.
همانطور که برهمه ی ارکان و عقاید مذهب از جمله تولی و تبری اصرار بیشتری خواهد ورزید از قضا پیشرو و رهبر اتحاد بین آحاد امت حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) پس از رحلت آن رسول عالی مقام شخص امیرالمۆمنین (علیه السلام) می باشند در نامه ی 78 از کتاب نهج البلاغه سخن بسیار روشنی از آن حضرت به چشم می خورد. حضرت خطاب به ابوموسی اشعری در ضمن نامه مذکور می فرمایند: «.... و لیس رجل فاعلم احرص علی جماعة امة محمد صلی الله علیه و آله و سلم و الفتها منی ، ابتغی بذلک حسن الثواب و کرم المآب ....» ترجمه گونه ای از این کلام شریف چنین است: و بدان هیچ مردی به اتحاد و اجتماع امت محمد (صلی الله علیه و آله) و تشکل حقیقی و همراه هم بودن آن مشتاقتر از من نیست با این اشتیاق و عمل به آن پاداش نیکو و کرامت سرنوشت را می خواهم.
البته دلایل مسأله ی حیاتی و حدت بین مسلمین تنها و منحصر در این نامه ی مبارک نیست و خود مقاله ی جدا گانه ای می طلبد. گذشته از آن دلائل مسأله مذکور در زمان ما اهمیت و قداست افزون یافته است و این نیست مگر به سبب تأکیدات فراوان نائب امام زمان (عج) مقام معظم رهبری – مدظله العالی – .
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: "یا علی من فارقنی فقد فارق الله و من فارقک یا علی فقد فارقنی" یعنی "ای علی! هر آنکس که از من جدا شود همانا از خداوند جدا شده است و هر آنکس که از تو جدا گردد براستی که از من جدا شده است"
دوم: در میان اعیاد اسلامی تنها و تنها یک عید به عنوان "عیدالله الاکبر" معرفی شده است و آن هم عید سعید غدیر و این یعنی بقیه اعیاد اسلامی با همه ی اهمیت فراوان خود ، "عیدالله الاکبر " نیستند و باز یعنی باید عید غدیر را بیش از اعیاد دیگر پاس بداریم.
سوم: فضایل و مقامات حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به هیچ وجه منحصر در مسأله ولایت و زعامت جامعه نمی باشد. هر چند که این مقام منصب والا و ارجمندی می باشد که از فرمان پرودگار عالم سرچشمه گرفته است. لکن علو مقام قرب آن حضرت به خداوند متعال و مقام ولایت تکوینی حضرتش فضیلتی بسیار والاتر و عظیم تر می باشد چنانچه در مورد سائر اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نیز چنین منزلت والایی وجود دارد لذاست که بحث از ادله ی ولایت به معنای زمامداری حضرت نباید آدمی را متوقف نماید بلکه تا جایی که انسان می تواند باید در فضایل اهل بیت (علیه السلام) به مطالعه و تعمیق بپردازد که براین عمل فوائد ارجمندی مترتب است ان شاالله.
چهارم: ادله ی ولایت امیرالمۆمنین (علیه السلام) به هیچ وجه منحصر در حدیث شریف غدیر نمی باشد که ادله ی محکم دیگری نیز وجود دارد. البته به هیچ روی اشکالی وجود ندارد که بعضی از ادله ی مستند به کمک یکدیگر یک مدعا را ثابت کنند. به نظر می رسد حداقل دو عامل باعث گشته است در میان ادله ی ولایت حدیث غدیراز تابندگی و عظمت بیشتری بهره مند باشد اول آنکه اصل واقعه دارای ریشه ی قرآنی است آنهم با آن عبارات عجیب و خیره کننده که در آیات 3 و 67 سوره مبارکه ی مائده آمده است دیگر آنکه فرمایش رسول الله در اجتماعی بی نظیر و بسیار پرتعداد و آنهم در اواخر حیات مبارک آن حضرت ارائه شده است.
پنجم: به یک اعتبار دو دسته ادله برای اثبات ولایت مولی الموحدین (علیه السلام) وجود دارد. یک دسته مانند حدیث شریف غدیر به صورت مستقیم ولایت را اثبات می کنند و دسته دیگرادله ی مقتضی هستند که می گویند: آن کسانی که مسیر اسلام را پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) منحرف نمودند اصلا نمی توانند و نمی شود که جانشین آن پیامبر بزرگوار و معصوم باشند. روشن است وقتی مسأله ی جانشینی حضرت دائر مدار دو نفر باشد هر گاه با اقامه دلیل محکم یکی از دو نفر از مدار بحث خارج بشود نفر دیگر حائز و مقام و مسئولیت خلافت خواهد بود.
اکنون و پس از این مقدمات نسبتا طولانی می خواهیم دو مورد از ادله ی ولایت امیرالمۆمنین (علیه السلام) را مطرح نماییم ما در اینجا فقط و فقط به نقل قول از علما و اکابر اهل بیت می پردازیم و در کنار آن به حوادث بسیار روشن و مورد اتفاق مسلمین تمسک می کنیم. از این به بعد به پیروی از متفکر و فقید حضرت علامه عسکری – قدس سره – از تعبیر "مکتب خلفاء" به جای "مذهب اهل بیت" استفاده می کینم.
1- حاکم نیشابوری در مستدرک الصحیحین، جلد 3 ص 123 با سندی که خود نیز آن را صحیح میداند نقل میکند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: "یا علی من فارقنی فقد فارق الله و من فارقک یا علی فقد فارقنی" یعنی "ای علی! هر آنکس که از من جدا شود همانا از خداوند جدا شده است و هر آنکس که از تو جدا گردد براستی که از من جدا شده است"
در میان اعیاد اسلامی تنها و تنها یک عید به عنوان "عیدالله الاکبر" معرفی شده است و آن هم عید سعید غدیر و این یعنی بقیه اعیاد اسلامی با همه ی اهمیت فراوان خود ، "عیدالله الاکبر " نیستند و باز یعنی باید عید غدیر را بیش از اعیاد دیگر پاس بداریم
این حدیث گویا و روشن را علاوه بر حاکم نیشابوری، شمس الدین ذهبی که از استوانه های اندیشه ی مکتب خلفاء می باشد در کتاب میزان الاعتدال جلد 1 ص 323 تصحیح نموده است یعنی آن را به لحاظ سندی مورد قبول دانسته است چنانچه ابوبکر هیثمی که او هم از بزرگان مکتب خلفاء می باشد به مورد اطمینان بودن ناقلان این حدیث تصریح کرده است. در مجمع الزوائد و منبع الفوائد جلد 9 ص 135.
2- ابن حجر عسقلانی از اکابر علماء مکتب خلقاء در کتاب "الاصابه فی تمییز الصحابة" جلد 4، قسم را صفحه 304 علاوه بر نقل خود می گوید جمعی از اعاظم مکتب خلفاء من جمله "احمد بن حنبل" و "بخاری" و "ابن حیان" و آنهم در کتاب "صحیح ابن حیان" از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که فرمودند: "من آذی علیا فقد آذانی" یعنی "هر کس علی را اذیت کند، مرا اذیت نموده است" شایان ذکر آنکه علاوه بر نقل اکابر مکتب خلفاء حاکم نیشابوری در "مستدرک الصحیحین" جلد 3 ص 122 می گوید، سند این روایت صحیح است و جالبتر آنکه از متاخرین بزرگان مکتب خلفاء "شیخ ناصرالدین البافی" در کتاب خود با عنوان "سلسلة الاحادیث الصحیحه" جلد 5 ص 373 حدیث شماره ی 2295 تصریح می کند این حدیث به خاطر مجموعه ی اسنادش صحیح می باشد.
در اینجا عرض می کنم احدی در مسأله ی مفارقت از حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و نیز اذیت کردن حضرتش پس از رحلت پیامبرگرامی اسلام شک ندارد تا عقل سلیم و فطرت منصف یک مسلمان شیعه یا سنی چه قضاوت کند؟ بخصوص اگر با توجه به کتاب آسمانی مشترک بین مکتب اهل بیت (علیه السلام) و مکتب خلفاء یعنی قرآن مجید بخواهد قضاوت کند. من جمله آیه 57 سوره ی مبارکه ی احزاب!
منابع:
1- "منتخب فضائل النبی و اهل بیتة" انتخاب و تحقیق مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة انتشارات مرکز الغدیرللدراسات الاسلامیه طبع دوم و 1423 قمری
2- "فضائل اهل البیت – علیهم السلام – فی صحیحة الألبانی" جمع و اعداد: لۆی المنصوری، ناشر مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام طبع اولی 1428 قمری