بسم الله الرحمن الرحیم



در زمینه فلسفه  شبهاتی و اتهاماتی طرح می شود به نظر حضرت عالی برای فصل الخطاب چه می توان گفت؟
جواب:
این کشمکش ها راجع به افکار، اشخاص و ادیان هیچگاه به کلی خاتمه نمی پذیرد.اما ریشه بسیاری از اختافات و اتهامات جهل است. استاد ندیده و یک چیزهایی
پیش حودش میپندارد وبه همان ها اکتفا می کند و نتیجه می گیرد
کرده ای تاویل حرف بکر را          خویش را تاویل کن نی ذکر را
نو ع فرمایش مخالفین برای انست که پخته نیستند و استاد ندیده اند. فلاسفه الهی و متأله را مقایسه کنید  با مخالفان آنها تا درجه اختلاف علمی  ، مقامی ، و سیر وسلوکی  و آثاری آنها مشخص شود.
روزی مرحوم علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) را در خیابان زیارت کردم و در معیت ایشان ، تا درب منزلشان رفتم. به درب منزل که رسیدیم ایشان تعارف کردند. عرض کردم مرخص می شوم . ایشان ، در پله ی بالا ایستاده بودند و من پایین بودم و رو به من کردند و گفتند : حکمای الهی اینهمه فحش ها را شنیدند سنگ حوادث را خوردند . قلم ها به دشنام و بدگویی آنها پرداختند . اینهمه فقرو فلاکت وبیچارگی را از تبلیغات سو کشیدند . گاهی به کهک بسر می برند و گاهی ...
با اینهمه ، حقایق را  در کتاب هایشان نوشتند و گفتند : آقایانی که به ما بد گفتید و فحش دادید وزندگی را در کام ما تلخ کردید و مردم علیه ما شورانیدید ، حرف اینست و حق اینست که نوشتیم و برای شما گذاشتیم
حال هر چه می خواهید بگویید.
آنها حرف حقشان را نوشتند و برای نفوس مستعد به یادگار گذاشتند . تمام تلاش اینست که منطق وحی را بفهمیم. خداوند ملاصدرا  را رحمت کند ، مفسر است ، محدث است ،فقیه است، مرد سیر وسلوکی است که هفت مرتبه پیاده به زیارت بیت الله الحرام، مشرف می شود و بار هفتم در  «بصره » ندای حق را لبیک گفته است. ایشان در شرح  اصول کافی حدیث امام سجاد علیه السلام را نقل می کند که چون خداوند سبحان ، می دانست در اخرالزمان مردم عمیقی پیدا میشوند - در توحید و در اصول عقاید  - اوائل سوره حدید و سوره اخلاص را فرستاد.
مرحوم آخوند می گوید : به این حدیث که رسیدم گریه ام گرفت این گریه گریه شوق است و گریه عشق ، چون خودش می بیند که این حدیث باری امثال اوست.
علی بن ابی طالب قیروانی - که به غلط دیوان او به حضرت وصی امام علی علیه السلام نسبت داده شده است -اشعاری دارد ، از جمله 

الناس من جهة التمثال اکفاء         ابوهم آدم و الام حواء

تا سخن را به آنجا می رساند که : والجاهلون لاهل العلم اعداء ، ایشان نفرمود : و العالمون ولاهل الجهل اعداء از طرفی دیگر نفرمود که بین آنها معادات و دشمنی طرفین است .فقط از طرف جهال دشمنی است . بالاخره لکه های ابر کنار می رود وآفتاب حقیقت خودش را نشان می دهد که الحمدلله پله پله نمایان میشود و مشاهده می فرمایید.


منبع : کتاب گفتگو با علامه حسن حسن زاده آملی به اهتمام محمد بدیعی  ص 115 - 116