۲۶ مطلب با موضوع «موضوع آزاد» ثبت شده است

خطبه بدون‏ «الف‏» امام امیرالمومنین على (علیه السلام)

بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه بدون‏ «الف‏» امام امیرالمومنین على (علیه السلام)


روزى امیر المؤمنین على علیه السلام در کنار اصحابش نشسته بود،و یاران آن حضرت در مورد«خط‏»و«حروف‏»بحث مى‏کردند،و به این نتیجه رسیدند که در میان حروف‏«الف‏»از همه بیشتر مورد استعمال قرار گرفته است،و صحبت کردن بدون بکارگیرى آن بسیار مشکل و دشوار است، حضرت با شنیدن این صحبت‏ها بدون درنگ شروع به خطبه طولانى کرد که از نظرتان مى‏گذرد:

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب...
۰۸ بهمن ۹۰ ، ۲۲:۴۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

شهادت حضرت رسول الله (ص) با زهر

بسم الله الرحمن الرحیم


(و ما محمد إلاّ رسول قد خلت من قبله الرسل أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرب الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین) آل عمران 144.


همه ساله جنایت عظمای ترور رسول الله محمد (ص) با دادن زهر به ایشان بر ما می گذرد، جنایتی که همراه با برنامه و نقشه قبلی انجام شد، اگر وضعیت سیاسی و اجتماعی مدینه در آن روزگار را بررسی نماییم خواهیم دید که پیامبر (ص) دراثر زهر و از سوی مردمی که تنها همّ و غمشان رسیدن به قدرت دنیایی بود، به شهادت رسیدند.....

منبع : سایت شیعه آنلاین


بقیه در ادامه مطلب...



ادامه مطلب...
۰۲ بهمن ۹۰ ، ۱۵:۳۱ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی

خاطره ای از سفر نور...

خاطره ای از سفر نور


خوزستان سرزمین مردان خدا سرزمین افلاکیان عاشق است سرزمینی که داستان عشق ازآن اغاز میشود خوزستان سرزمینی که امام رضا(علیه السلام)نیز وعده ی پرپر شدن لاله هایش را داده است و سرزمینی که در ان میتوان جا پای خدا را احساس کرد وصدای بال فرشتگان خدا را.
انجا تا چشم کار میکرد خاک بود خاک بوذ خاک بود...

شاید سبزه ای،درختی،گیاهی نبود امّا همه میدانند بهشتی دیگر در انجا بر پا بود...

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب...
۰۷ آبان ۹۰ ، ۲۰:۱۲ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علوی

من , تو , او

من , تو , او


من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم
تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی
او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب...
۰۱ آبان ۹۰ ، ۱۰:۰۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علوی

یه روز یه ترک و یه رشتی و یه اصفهانی ...!!!

یه روز یه ترک و یه رشتی و یه اصفهانی ...!!!

یه روز یه ترک بود ...
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.
شجاع بود و نترس.
در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد
او برای مردم ایران ، آزادی میخواست
و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.

یه روز یه رشتی بود...
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.
او میتوانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند
اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را
و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.

یه روز یه اصفهانی بود...
اسمش حسین خرازی
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.
کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.
آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.

یه روز یه ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و...!
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند
و از آن پس "یه روز یه ... بود" را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ، به "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی!.
۳۰ مهر ۸۹ ، ۱۰:۲۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علوی

دلتنگی

 

مثل همیشه دلتنگی...

دلتنگ یه جا،اون طرف مرز ایران یه جائی به اسم کربلا...

 

جائی که خیلی ها دلتنگش هستن واین دلتنگی روهم فقط اونهائی بهتر میفهمن که رفتن کربلا...

 

ای کاش نصیب ما هم میشد...

 

دلتنگ جائی که بهش میگن بین الحرمین...یه طرف حریم شاه...یه طرف حریم بیرق دار حسین...

 

همیشه به همه میگم خوش بحال کسی که نرفت کربلا...آخه اونی که رفت کربلا

 

 

یه دلتنگی داره و کسی که نرفت یه دلتنگی...

اما دلتنگی اونی که رفت کربلا سخت تره...

 

اخه میگن اونی که اولین بار رفت کربلا هنوز بهت کربلا اونو گرفته...

 

تازه میاد عادت کنه که سفر تموم میشه ...ببهش میگن باید بریم...

 

خوش بحال اونهائی که چند بار رفتن کربلا...

 

دوباره دلتنگم دلتنگ کربلا دلتنگ حرم امام ... بین الحرمین...کف العباس...فرات...تل زینبیه...

 

خوشبحال کسی که نرفت...تا میتونید نرید کربلا...

 

اما اگه رفتید به یه بار قانع نشید...نگید دیگه چیزی نمیخوام...اگه رفتید خودتون به هرآب وآتیشی بزنید تا دوباره برید کربلا...

 

گاهی وقتا هم میشه برا رفع دلتنگی رفت مشهد...

 

آخه...هرکی که کربلا میره...از حرم رضا میره...

 

بنده ی گدا کجا که مست صبوی رضا بشود...عبد بی حیا کجا که زائر کرب وبلا بشود

 

حرف کربلا رفته ها...

شرمنده مرا کردی...از بس که کرم کردی...آخر تو سگ خودرا...راهی حرم کردی...

اللهم الرزقنی زیارت کربلا...

۳۰ دی ۸۸ ، ۰۷:۱۶ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علوی