بسم الله الرحمن الرحیم
" دوازده "
بسم الله الرحمن الرحیم
" دوازده "
بسم الله الرحمن الرحیم
امشب است آن شب که شادى بر در دربارعشق
حلقه مىکوبد که عقل آمد پى دیدار عشق
ساقیا لبریز کن امشب ز مى پیمانه را
تا به مستى پرده بردارم من از اسرار عشق
سینه زنها، سینه چاکان، سینه سرخان را بگو
دست افشانى کنید آمد سپهسالار عشق
تا که سازد پرچم خودکامگى را سرنگون
زد قدم در ملک عالم میر و پرچمدار عشق
بسم الله الرحمن الرحیم
چشمهایت حکایتی دارند
که زهیر و حبیب می دانند
شاعران حس ِ ناب شعرت را
اثر عطر سیب می دانند
حضرت عشق،ای مسیح وهب
من مسلمان ِ معجزات توأم
به صلیبم بکش،بسوزانم
خضر میخانه ی فرات توأم
از نگاهت بهشتیان سیراب
بسم الله الرحمن الرحیم
وصلِ یار
نبض هستی لرزه بر رگهای کوهِ نور زد
باغبان انبیاء گل نغمهای مسرور زد
چشمِ کوههای دگر پیش حرا تاریک بود
چشم خورشیدی او علت بر این مشهور زد
بسکه شیرین بود وصلِ یار در غارِ حرا
صد ملک با بالهای سر درش را تور زد
هم نبوت را به دست آورد و هم ختم الرسل
فکر را از نو بنا کرد و دم از معمور زد
با چنین والا مقامی چشمها را خیره کرد
تیرها بر دیدگانِ دشمنانِ کور زد
دیگر از حرف یتیمی و شبانی نیست حرف
سیلی سنگین بعثت بر رخِ مغرور زد
دست شیطان را ببست و شاهکاری را گشود
گفت اسلام و همه ابلیسیان را دور کرد
بسم الله الرحمن الرحیم
آفتاب
آفتابِ عالم آرا آفتابی میکند
با اشعه رنگِ دلها را شهابی میکند
این چه دریائیست اعجازی حسابی میکند
چشم هر بینندهاش را نقره آبی میکند
خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است
این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است
بسم الله الرحمن الرحیم
امشب حرم خدا حرم شد
از مقدم یار محترم شد
کعبه شده محو و مات و مدهوش
دیوار ز هم گشوده آغوش
هر قطعة سنگ، کوه طوری است
هر نخلة خشک، نخل نوری است
در زمزمههای آب زمزم
آوای علی علی است هر دم
صحرای حجاز آمده رشک ارم امشب
عالم همه گردیده محیط کرم امشب
تکبیر بگوئید حرم شد حرم امشب
بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب
در خانه زده صاحبخانه قدم امشب
بتها همه گشتند به تعظیم خم امشب
در سیزده ماه رجب ماه مبارک
میلاد علی در حرمالله مبارک
بسم الله الرحمن الرحیم